lilium.y
پسندها
3,639

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • رفته ای ! مثل عمر من شده ای ،
    غـصـــه ای همچو برف مـــی آیی
    چه قدر ناز میکشم ز تو من ،
    تا که یک باره حرف مـی آیی

    نه ! تو اینبار می زنی فریاد ،
    تو مرا از خودت گرفته ای یـو
    بی اثر گشته عمر_رفته به باد ،
    بی سمر همچو برف مــی آیی

    مــن ! دوباره کوزه بر دوشـــم ،
    می روم سوی چشمه ی تقدیر
    قسمت این شد که عاشقم بشوی ،
    سـنـــگـی و سمت ظرف مـــی آیی

    بی تو ، با اینکه سرد تر است ،
    این زمستان_ســـردو طـوفانی
    دیــر ، یا زود ، دارد امــا تـــو ،
    ناگهان همچو برف ، می آیی

    شاید آن روز من نباشمو و تو ،
    در کــنــار مــزار من باشـی
    بوسه و اشکو آهو دلتنگی ،
    تو بگو کی به حرف می آیی ؟







    امیر طاهری....
    ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯽ ﺳﻬﺮﺍﺏ!!!!

    ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪﻡ،،

    ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ

    ﻟﺐ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺩﯾﺪﻡ..

    ﭼﺸﻢ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ..

    ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ..........

    ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ!!

    ﺭﻣﺰ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍ،

    ﭘﺸﺖ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ ،

    ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ..!!

    ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﻣﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ .."ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ"

    ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ.." ﻣﺸﮑﻮﮐﻢ
    :(نیستی ...

    یه شبایی تو زندگی هست که وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق می زنی به چیزای میرسی که نمی دونی «تقدیرت»بوده یا«تقصیرت»... به آدمایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بررگه... به آروزهایی که «توهم» شد...رویاهایی که گذشت...به چیزایی که «حقت»بود اما شد «توقع»...و زخمهایی که با نمک روزگار آغشته شد و احساسی که دیگران اشتباه می نامند و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده و باز هم انتهای دفتر خودت می مانی و زخم هایی که روزگار پشت هم می زند و سکوت هم دوای دردش نیست.کاش دنیای انسانها مهربان تر بود.............................................................
    بعضی آدما دنيا رو زيبا می‌کنن آدمایی که هر وقت ازشون بپرسی: چطوری؟ ميگن: عالی‌ام! وقتی بهشون زنگ می‌زنی و بیدارشون می‌کنی میگن: بیدار بودم، خوب شد زنگ زدی. وقتی می‌بينن يه گنجشک داره رو زمين غذا می‌خوره راهشونو کج می‌کنن که اون نپره! اگه يخ هم بزنن، دستاشونو از دستات جدا نمی‌کنن و بذارن تو جيبشون. آدمایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می‌شينن. همينا هستن که دنيا رو جای بهتری می‌کنن.. مث اون راننده تاکسی که حتی اگه درِ ماشين‌اش رو محکم ببندی بلند میگه: روز خوبی داشته باشی :) ای‌کاش می‌شد این آدما رو قاب کرد و به در و دیوار شهر زد!:gol:
    سلام...
    خواهش میکنم بهارجان:redface:

    بمان! دوست داشتنم هنوز بوی باران و کاهگل می دهد بوی مداد جویده ی شده ی کودکی ام بوی گلبرگ های گل محمدی لای قرآن بمان! من تو را قد انگشتان دو دستم دوستت دارم. "محسن حسینخانی" :gol::heart:
    به تقویم ها اعتمادی نیست،
    اگر تحولی در دل و زندگیت روی داد مبارک است.
    راز نو شدن را باید دانست
    و گرنه بهار یک فصل تکراریست....


    ""ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ""
    ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ! ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ... اما ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ؛ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﺪ! ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺧﻄﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﺩ ﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﺩ... ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ ﺍﺳﺖ! ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﺩ…


    روز همان شب است و شب همه ی روزهاییست که تو نیستی !
    ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﻨﺪ ،ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ،ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ،ﻧﻪ ﺟﻨﺴﯿﺘﺸﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﺷﺎﻥ ، ﻧﻪ ﺳﻨﺸﺎﻥ ، ﻧﻪ ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﺸﺎﻥ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍﺣﺘﻨﺪ ، ﺻﺎﻑ ﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﺗﻮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ، ﯾﮏ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﻬﻨﺎﯼ
    ﯾﮏ ﻋﻤﺮﺕ ، ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ..ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﺒﯿﻨﯽ ﺷﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﯾﮑﺠﻮﺭﯼ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
    دلم كسي را مي خواهد كه يادش بوي بهار نارنج مي دهد و دستانش بوي بهشت دلم كسي را مي خواهد كه نگاهش باغي از اطلسي است و طنين صدايش ترنّم لالاييِ شب هايِ بي كسي دلم كسي را مي خواهد كه جايش با هيج نقطه چيني پر نمي شود دلم كسي را مي خواهد و او سال هاست كه نيست .....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا