l0ve.s0ng
پسندها
526

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه چشم:redface:
    امان ازین درسای مزخرف مثه انقلاب ..خاطرات خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بدی دارم از انقلاب:mad:

    خلاصه اماده شو واسه شیرینیای تپل مپل..:D<شیرینی که تا حالا نخوردیم:D>....حالا درگوشی بگم من از خوراکیهای شیرین بدم میاد ولی گاهی میخوریم.:confused:.
    باشه این جزوه ام داستان شده ها..چه لزومی داره تو خودت جزوه کامل نداشته باشی:mad:
    قربون دلت عزیزمممممممممممم...
    امتحانای ما از اول تیر بود تا 17.واسه 29 تیر هم یک تحویل پروژه دارم..
    انقده خسته ام که نگو...با این وضعیت امتحانا خیلی بهم فشار آوورد..[IMG].
    به خاطر این خانم کوچولو زیاد نمیتونم پای لپ تاپ بشینم گلم:w05:...
    خیلییییییییییییییییییییییییی ممنون که به یادم بودی:w38:..
    دوست دارم:love:.
    میخواستین بخورین ، نیومدین معلومه که نمیبینین دیگه اگه میومدین میدیدن پس شیرینی بی شیرینی :d
    مشکل جزوه هم از همونجاست دیگه ، اون برگه گم شد ، ی کپی گرفتم اونوخ کپی برگه اون شد دوتا برگه بعد هر کی میرفت کپی بگیره قاطی پاتی میشد اونم یه برگمو گم میکرد ، خلاصه یه برگه هم نموند :d
    جزبه نداری که مخاطب خاصت خوابه :d
    این جملتم هر طور خوندم نفهمیدم یعنی چی :d: الي تعريف علي چي هست كه من حالا باشم يانباشم فرقي بكنه....اين كه ابرومو برد
    مرسی عزیزم خوبم
    چکار کنم اخه کلی گرفتاری دارم.مشغله و خستگی کار دیگه نایی نمیزاره ادم بیاد نت:(
    چکارا میکنی خودت؟
    درس رو به کجا رسوندی؟
    خودتون گل هستین خانومم..:gol::gol:
    اره بقول خود حمید گلوبلبل سبزه چمن شیرینی حله حله.:).
    دختر جزوه رو زدی ترکوندی که ابرومو بردی....مادرجان مراقب باش خوو:confused:
    علی اقا دیگه خیلی اقا هستن ..من بودم که حالتو جا میاوردم:D
    دور پنجم مسابقه عکاسی(عکس با دوربین شخصی) با موضوع سفره های ماه مبارک رمضان
    آفرین آفرین من به شما افتخار میکنم :D
    کشتن ملاک نیست ببین میتونین وادارش کنید به شیرینی دادن یا نه
    در ضمن من شیرینی رو یه بار دادم الان نوبت توعه ، شیرینی بعدی که میدم احتمالا می افته واسه جشن نامزدی :redface::d
    سلام سیما جون.خوبی؟:gol:
    دیگه مامان که میشی وقتت پر میشه.:child::D..
    امتحانا هم که بوده:w10:...
    :d ن ن ن نشد علی رفیخمه!!! بترکونینش ، میرم با اون!اما رگ خوابش دستمه:w07:
    باشه برو ..هر وقتم اومدی پیش دوستان بیا:confused:..من اونجا هم درخدمتم..
    بووووووس بای
    اهان کرجی ..اها ببخشید کجای کرجی ؟ما هم بودیم اونجاها:D
    میخوام برم ..من میرمو میام ..زیاد نمیمونم..ولی یه بار میام حالا چجوری؟;)
    همشهری خومگه هممون تهرانی نیستیم:surprised:تو فقط منو هنگ میکنی:confused:
    چی بازی؟:D
    سلام به روی ماهت ..منم چون بیکارم میام وگرنه دیگه انقد نمیومدم..
    خو بگو بشناسم..هم دانشگاهیه مگه؟:confused:
    من هروقت بیام راه تو دنبال میکنم عجقم;)
    من رضا رو نمیشناسم اخه:confused::(
    لام سیما ببخشید امروز نتونستم بیام پروف حمید ....ایشالا دفعه بعد
    واسه چی نگم میخوام بگم دوس دارم زوریه دههههه.
    الی هیچوقت مقاومت نمیکنه تو هم باید یاد بگیری قبول کنی
    یعنی کی بیام با پیجه ترکیده مواجه شم[IMG]
    صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...
    * امسال روزه می گیری؟
    + اگر خدا بخواهد ...
    * من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟
    + همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند !
    واسه من هیچکی نمونده
    همه رفتن از پیشم
    دارم از تنهایی و ترس
    توی سایه گم میشم
    همه جا پر چشایی خالی از احساسه
    اینجا دلم کسی رو جزء تو نمیشناسه
    تواخرین بهونه ای منی و میدونی
    بدون تو میرم تا مرز مرگ و ویرونی بتید از این تن شکسته ترس و برداری
    بگو که هنوزم منو باور داری تواخرین بهونه ای منی و میدونی
    بدون تو میرم تا مرز مرگ و ویرونی
    باید از این تن شکسته ترس و بردای
    بگو که هنوزم منو باور داری
    پرم از بدی ولی تو
    خوبی هام رو میبینی
    باسه این دردی که دارم
    میشه گفت که یه تسکینی
    روزگار داره دراش و روی من میبنده
    اگه نباشی دنبا با من نمیخنده
    تواخرین بهونه ای منی و میدونی
    بدون تو میرم تا مرز مرگ و ویرونی
    باید از این تن شکسته ترس و برداری بگو که هنوزم منو باور داری
    میبینم که قرار بود به پروفم حملاته انتحاری کنین فینگیلیا
    رضا کیه؟؟؟؟:eek:
    باشه سودی خوبه ...پایه ام واسه دیوونه بازی...حمایتت میکنم;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا