آره ديگه... اگه بيفتيم زندان ديگه نمي تونيم به اين زودي درسمون رو تموم كنيم و اونوقت وقتي از زندان اوميدم بيرون بهمون ميگن بي سواد و بعدش هر وقت خواستيم بريم سراغ درس و كار چون سابقه داريم بهمون اجازه نميدن! و بعدش ميريم افسرده ميشيم و چون دوستاي ناباب زياد داريم! اونا بهمون سيگار ميدن و وقتي سيگار كشيديم دلمون مي خواد بريم سراغ مواد و چون بيكاريم و پول مواد نداريم مجبوريم بريم دزدي كنيم تا پولشو در بياريم اما تو خونه مردم مچمونو ميگيرن و دوباره مي افتيم زندان و بعد از اندي كه از زندان اومديم بيرون ديگه كسي ما رو نمي شناسه و چون ديگه دوستامون ما رو فراموش كردن بازم افسرده ميشيم و ميريم سراغ سيگار... اما چون همه ما رو فراموش كردن و كسي سابقه ون رو نمي دونه مي تونيم كار پيدا كنيم و با خيال راحت سيگاري و معتاد بشيم. اما همينكه رفتيم سراغ كار و پول ديگه سيگارو فراموش مي كنيم و معتاد پول ميشيم و بعد هي پول جمع مي كني و