اه قربون دروگون برم ک از همه شخصیتا فیلم باهوش تره
اونوقتیم ک جان و دنی پیش ابشاره بودن ی نگاه عمیقی ب جان کرد چون میدونست ک فامیلن خخخ یا جان ک لمسش کرد خون تارگریان بودنشو میدونست
یا اونوقتی ک تیریون رفت زنجیرای دو تا اژدها رو باز کنه میتونستن بخورنش تاحالا هم ندیده بودنش ولی میدونستن ک دوست مامانشونه و اومده ازادشون کنه کاریش نداشتن
وقتی جان سوار ریگال شد نزدیک قلعه وینترفل ک شد کامل خودشو کج کرد سمت وریسو اینا ک جانو ببینن سوار شده و ..