●●توي يكي از فيلم هاي جيمز باند، يك ديالوگ جالب بود!
هنرپيشه نقش منفي به جيمز باند گفت:
"وقتي بچه بودم موش هاي صحرائي به مزرعمون حمله كردند و تمام محصول هامون را خوردند...
مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توي يك قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگي شروع كردند هم ديگه را بخورند...
دو سه تا موشي كه آخر سر موندند را آزاد كرد...
بهش گفتم، مادر بزرگ چرا آزادشون ميكني؟
گفت:"اين ها ديگه موش خور شدند و هر موشي وارد مزرعه بشه تيكه تيكه اش ميكنند!"
(حکایتی تلخ از جامعه ما)●●
هنرپيشه نقش منفي به جيمز باند گفت:
"وقتي بچه بودم موش هاي صحرائي به مزرعمون حمله كردند و تمام محصول هامون را خوردند...
مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توي يك قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگي شروع كردند هم ديگه را بخورند...
دو سه تا موشي كه آخر سر موندند را آزاد كرد...
بهش گفتم، مادر بزرگ چرا آزادشون ميكني؟
گفت:"اين ها ديگه موش خور شدند و هر موشي وارد مزرعه بشه تيكه تيكه اش ميكنند!"
(حکایتی تلخ از جامعه ما)●●