نقل است که حضرت ميرداماد وقتی از اين جهان رخت بربست و به سرای باقی شتافت، شباهنگام اول قبر، نکير و منکر به بالينش آمدند و از او در مورد خدايی که میپرستيده سوال کردند تا نوبت به سوالهای بعدی برسد.
ميرداماد در پاسخ گفت: <اسطقسات دگر زو متقن>. نکير و منکر با تعجب به هم نگاه کردند و دوباره سوال را...