hamidelahi
پسندها
1,870

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خب اخه لحنت یه جوری بود
    بنده عادت یخده کسی اینجوری بام بحرفه
    بیخیال حالا
    نه مال دخی خالم
    اونم امیر درست کرده بود
    منم دادم به دخی خالم
    نه بابا اين چه حرفيه فكر كردم مخفف كلمه براي اسمتونه
    به به آرزو خانم چه عكسي گذاشتن:w38::D

    خود من 13:45 دانشگاه بودم صبر كردم تا بچه ها بيان البته مقصر خودم بودم چون هر چي تماس گرفتم آقاي موسوي برنداشتن و مجبور شدم پيام بفرستم ايشون هم نميدونستن من خانمم چون صدامو نشنيده بودن .
    خلاصه رفتيم اتاق بسيج برادران گرام كه يكم بهمون خنديدن ( از بسيجي جماعت بعيد بود چراخنديدن و به چي خنديدن؟!:razz:) فرمودن مراجعه كنين بسيج خواهران گرام رفتيم بسيج خواهران گفتن نه كلاسي نيست و زنگ زدم به آقاي م از لحنشون مشخص بود جا خوردن :biggrin:

    كپسولي بگم خودمون كلي خنديديم من عصر بازي داشتم(واليبال) و گفتيم چه كنيم وچه نكنيم تصميم گرفتيم بريم حرم جاي شما خالي

    خيلي حرف زدم تا بعد يا علي.:gol:
    به قیافم میخوره نت باز باشم آخه
    من شام نمیخورم حمید جون چون تو رژیمم[IMG]
    اصن بیخیال حمید جون ما اینکاره نیستیم فقط اومدیم کلاس بذاریم من از کپل بالاتر نخوردم:دی
    منظورت مامانمه دیگه؟؟آره درجریانه... خودش واسم حاضرش کردهاینم تریپ بابامه:دی
    نه دیگه گفتم که اونو به نمیذارم فعلا همین خانوم زشتارو میذارم
    تنوع طلبی منو به این راه کشیده حمید شما ببخش
    نظر مستر پایینیتو بخون...آخه من چی بگم بهش !:دی
    منم حواسم بهت هستا
    اگه اشتباه نکنم این دومین آواتارته
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا