-
بخشیدن دیگران دلیلش ضعیف بودن شما نیست. آنها را می بخشید چون آنقدر قوی هستید که می دانید آدم ها اشتباه می کنند.هیچگاه بخاطر چند خطای کوچک، یک رابطه حقیقی را ترک نکنید. هیچکس بی عیب نیست. هیچکس به طور کامل درست نمی گوید. و در انتها مهربانی همیشه از همه چیز برتر است.
—
عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو ( نامزدي*دختر باران* )
زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ،
گاه با یک دل تنگ،
گاه باید رویید، در پس یک باران،
گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشیقند خون مادر بالاست
اما دلش همیشه شور می زند برای ما
اشکهای مادر...مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید
حرف ها دارد چشمان مادر... گویی زیر نویس فارسی دارد
دستانش را نوازش می کنم
داستانی دارد دستانشروزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند.
جواب داد:
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
همیشه نگاهت به آن بالا باشد
تادلت ازآدمها وکارهای این پایین نشکند...
داداسی من کوجا عصبانیم؟؟؟ruze khuby dashte bashy.....shade shaaad
khodahafez
داداسی شمام که جواب مارو نمیدین
منم میلم
بای...
خیلی به این ترانه علاقه داریا معلومه....
خوب داداشی دیگه چخبر؟کاراخوب پیش میره؟
سلام میسی بابت عکس خوسملتeeeyval...ruham taze mishe ba didane ina
نکاتی آموزنده و مفید واسه آقا پسرای عزیز باشگاه!!! (نامه مادر به پسرش)دانشمندا کشف کردن که خورشید روزها بی جهت روشنه …
در اصل باید شبها که تاریکه روشن باشه !
خسته ام امّا ... امّید دست از سر َم بر نمی دارد ...
فلسفه...
دکارت یک چیزی برای ِ خودش گفته که " می اندیشم پس هست َم ... " ،
نه آقا جان ... ،
فلسفه ی ِ وجودی این است :
گریه می کنم ...
پس نیستی ...
مادر من
به رنگ شالی های شمال است
دستانش بوی زندگی می دهد
و نگاهش طعم دریا دارد.
باد که می خورد روی شالی ها
خدا هم می نشیند کنار سفره ی نان و پنیر
مادر چای می ریزد و خدا هم می خندد.
مادرم
یک نفس تازه ی دم صبح است
که می ریزد در ریه های زمین
سینه ی خلقت را تازه می کند.
نگاه کوچه ها شسته می شود.
شهر رنگ می گیرد
و یک بودن بی منت
جاری می شود در رگ های احساس.
سلام
مرسی از عروسک و گلای قشنگ
برام متن هم بذارید ممنون میشم
متن هایی که روتون تاثیر گذاشته
زندگیتون شاد
سرمنده منم خافم میومد لفتم.....
داداسی.....
چوجا لفتین داداسی؟
باسه داداسی انشاا....همیشه سادباسین مهندس.... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
