FZ.H
پسندها
1,418

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اصرار شیرین بود که میگفت زینب بابا میخواد وگرنه ترور هم شده بودم و هنوز هم معلوم نبود کدوم یک از ایادی استکبار جهانی که تو همه زمینه ها هم محتاجشونیم من رو ترور میکرد....
    مطمئنا اون موقع دیگه از نبودنم مثل این دختر گل بالایی بشکن میزدی و میرقصیدی...اصلا میشدی استاد رقصش از سر خوشیت!!!!!!!!:mad::biggrin:
    همتون بی ادبیاتین
    حیف من که داداشتونم
    خدایا منو ا این قدرنشناسا بگیر
    ایول fz واقعا حیف اونهمه آبغوره که براش ریختیم:mad::biggrin:
    وای چقدر خوشگله این ناز گل خانوم بالایی:)

    13 ساعت پيش
    FZ.H

    بابا چه خبره؟!اینقدر آبغوره گرفتن نداشت.خدایا شکرت که داداش مهدی چند روز نیست و من یه نفس راحت می کشم
    :exclaim::exclaim::exclaim::exclaim::exclaim::exclaim::exclaim::exclaim:

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااام آجی بدبدبد
    خوبی؟
    حالا پشت سر ما این حرفا رو میزنی؟:exclaim:
    که از دست من راحت شدی هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟:crying:
    این fz خوشکله تاز که هنوز اون بالاست......
    خوشم میآد که اصلا به خونواده شما نرفته....وگرنه یک بی معرفتی میشد مثل خالش
    این بچه میفهمه که باید برقصه و خوشحال باشه اما خالش با اینهمه دبدبه و کبکبه و تحصیل .........:wallbash:
    مرسی !!! نه خوب بچه ها باید می دونستن ! باید فرق دوست و ... بدونن !!!! من وظیفه مو انجام دادم ، ولی اتفاقا بچه ها خیلی ازش استقبال کردن و گفتن کمکش می کنن ! تازه این قضیه به نفع تو شد ، چون بعضیا به تیریژ قبا شون برخورد که تو به اونا توهین کردی !! منم گفتم وهم ورتون نداره !
    راستی ، اون عکسو تو تاپیک گذاشتم ، تا بچه ها شستشون خبر دار بشه با کیا طرفا ، ولی اینگار ضایع کردن منو ترجیح می دن به توجه به واقعیت ، برای خار کردن من هر ذلتی رو می پذیرن !!
    سلام ، خوبی ؟ مرسی بابت معرفی خودت ! خیلی خوشحالم که آبجی گلی مثل تو دارم ! گفتن اون مطلبم وظیفم بود !!!
    ما هنوز خییییییییییییییییییییییییییییییییلی مونده تا خواهر زاده واسمون بیاد
    هنوز خواهرمو خودش کوچیکه
    سلام
    خواهر خواهر خانوم
    یه چی میگم
    مدیونی اگه باور نکنی
    به خدا راست میگم

    دفعه پیش که اومدم بعد اون که در باره خواهر زادتون نوشتم
    یه پیام زدم در باره سفر نامم
    به خدا از مشهد که راه افتادیم همشو مو به مو تا چالوس ونمک ابرودش نوشتم
    تازه کلی هم شوخی کردم برات هم نوشتم باقیشو بعدا میگم
    ولی چون این نوت بوک مارو بابام برده بودم دفترش چون حساب وکتاباش بهم ریخته بود از کافی نت اومد باشگاه خیییییییلی هم عجله داشتم
    ولی یادمه روی ارسال پیام کلیک کردم وپیام هم ارسال شد ولی امشب که اومدم باقیشو بنویسم براتون دیدم همون اولیه هم نیس
    خدایی خیییییییییییییییییییییییییلی دپرس شدم چون شدید کامل ومفصل بود یه 20خطیا بیشتر بود
    حالابگو چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    شرمنده ، یه دفعه این کامپیوترم هنگید ، dc شدم ! الان جوابتو می دم !
    عزیزم
    یکی از دوستام حالش بد شده
    باید برم
    شرمنده
    در مورد اونم من باهاش کاری ندارم
    اما.........
    درگیریه دیگران هم به من ربطی نداره
    ایشالا دفعه بعد میبینمت
    خوش باشی
    به به
    سلام عرض شد
    حاله شما؟احوال شما؟چه خبرا؟
    زندگی خوبه؟خوش میگذره
    جای شما خالییییییییییییییییییییییی
    سلام فاطمه جون
    باشه عزیز دل هز موقع با هم بودیم بذار
    قربونت برم که اینفدر گلی ! چشم رو چشم ، مزاحمتون می شم !!!!!!!!!!!!!!!!
    سلام فاطمه زهراجون بابا مگه این اقا داداش میذاره من سیستو دستم بگیرم خوبی عزیزم ؟چه خبر؟ من به ارزوم رسیدم ایشالا 5شنبه دارم میرم مشهد
    سلام علیکم
    بابا چییییییییییییییییی همه خواهر زاده خدا یکی هم از همین ناز و بانمکاش نصیب ما کنه
    واقعا حال به هم زن شده !!!!! بی خیال علت ممنوع الورود بودن من !!! بعضیا انقدر از من بدشون میاد می گن اگه تو بیای تو تاپیک ما دیگه نمیایم !!!! راستی مگه فضلیان وحید نبود ؟؟؟ همون شعر گوشتالویی مخبری شفتالویی دیگه ؟
    حنایی می کنه ! یک ضایع می شه ! کی از مخبری خوشش میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قدر دانشگاهو من می دونم اونه که قدر منو نمی دونه !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا