سگی نزد شیر آمد و گفت با من کشتی بگیر
شیر سر باز زد.
سگ گفت:نزد تمام سگان خواهم گفت.
شیر از مقابله با من هراس دارد.
شیر گفت:
سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند
که با سگی کشتی گرفته ام
شیر سر باز زد.
سگ گفت:نزد تمام سگان خواهم گفت.
شیر از مقابله با من هراس دارد.
شیر گفت:
سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند
که با سگی کشتی گرفته ام