به خدا گفتم: بیا جهان را قسمت کنیم!
آسمون واسه من ابراش مال تو.
دریا مال من موجش مال تو.
ماه مال من خورشید مال تو.
خدا خندید و گفت: بندگی کن، همه دنیا مال تو...من هم مال تو
نان تازه بگیر
به خانهام بیا
دریانورد خسته!
میخواهم لباسهای خیست را
از تنت در بیاورم
شیر گرم کنم برایت..
بگویی
شانههایم
سکان زندگی توست
و من پنجرههای این شهر طوفانزده را محکم ببندم...