fahimeh89
پسندها
4,794

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گاه آدم،خود آدم،عشق است. بودنش عشق است.

    در تو عشق میجوشد بی آنکه ردش را بشناسی یا بدانی از کجا در تو پیدا شده و روییده

    شاید نخواهی.شاید هم بخواهی و ندانی،شاید ...
    تلخ ترین و غم انگیزترین اشک هایی که بر سَر مَزارها ریخته می شود به خاطر حرفهای نگفته و کارهای انجام نشده است...! تا زنده ایم به یاد هم باشیم ...


    در تاریکــــــــــــ تـرین و کورتـرین
    نقطــــه ی ِ عشـــــــق
    گُـــــــــــــــم شــده بــودم
    در سَـرابی که از احســــاس بـرای او ســـاخته بــودم
    غوطـــــــــــــــــه وَر بــودم
    آن قــــــدر که ســـــال ها گذشـــت
    فصـــل ها آمدنــد و رفتنـــد
    و لحظــــه ها سپــــــــــــــــری شـد
    بــی آن که لحظــــه ای یـــــــــــادی از خــــود کنم
    عمـــرم گذشـــت ...
    با ثانیــــــــــــــــــه هایی مملــو از تنهـــــایی و دلتنگـــــی
    و یادگــــــــــــارش
    چروکــــــــــــ هایی بـَـر پیشـــانی و زخـــــــــم هایی بَـر دل شـد
    امــا...
    نگـــاه عــــاشق تــو
    همچــون فانـــوسی راه گشــــــــــایم شد ای تنهــا پنــــــــاه ِ دل هـــای ِ خستــه
    تــویی که دســـــت های ِ مهربـــانت
    شَفـــاعـت کـرد چشـــــــــــــــم های ِ دل ِ نـابینـــایم را



    "زیادے" دوستـــت داشتم!!!!

    میدانـــے اشتباه از کجاست؟؟؟؟

    از تو نیــست!!!!

    اشتباه از "مــن" است...
    هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم
    "لبخنـــد" زدم
    فکر کردے درد نداد
    "محکــــم تر" زدے..
    گاهی آنقدر
    دلم هوایت را میکند!
    که شک میکنم به اینکه،این دل
    مال من است یا تو...!؟

    دوست داشتن:

    زبان، زمان، راه، دلیل و نشانه نمیخواهد

    دوست داشتن، دل می خواهد


    و یک “من” میخواهد و یک “تو”!




    این روزها که جرات دیوانگی کم است
    بگذار باز هم به تو برگردم !
    بگذار دست کم ، گاهی تو را به خواب ببینم !
    بگذار در خیال تو باشم !
    بگذار . . .
    بگذریـم !
    .
    .
    .
    مـی دانـم !
    تـو کـه بـاشـی
    یـک ریـز شـعـر مـی گـویـم
    مـن از چـشـم هـای تـو
    شـعـرهـایـم را کِـش مـی روم
    اگر با ثروتي اندك بخشنده و بزرگوار نباشيد،

    با ثروت زياد هم ناگهان بزرگوار و بخشنده نخواهيد شد.

    ((جان د. راكفلر))



    سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران

    گرفتن خودت از آنها باشد.

    پائولو کوئلیو



    بـــعضـــی وقـــتـــا دوســـتـــ دارمـــ کـــنارمـــ بـــاشیـــ
    مـــحکـــم بـــغـــلـــمـــ کـــنیـــ
    بـــزاریـــ آرومـــ گـــریـــهـــ کـــنمـــ
    راحـــتـــ بـــشـــم
    بـــعد آهـــســـتهـــ تـــو گـــوشـــمـــ بـــگیـــ:
    دیـــوونـــهـــ منـــکهـــ بـــاهـــاتـــمـــ....!
    روحم میخواهد برود

    یک گوشه بنشیند
    پشتش رابکند به دنیا
    پاهایش را بغل کند
    وبلند بلند بگوید:من دیگر بازی نمیکنم...
    تازه پیدایش کرده بودم بی هیچ واسطه ای یادمه یه روز خسته و ناامید از این انزوای

    فکر و اندیشه و احساسم می رفتم تا در میان هیاهوی شهر خود را گم کنم او را
    دیدم نگاهش در من اشوبی به پا کرد امیدوار شدم دنیا زیبا ورنگی شد از بیهودگی
    نجات یافتم و من که خیلی وقت بود موقع تنهایی هیچ ننوشته بودم ناخوداگاه دست

    به قلم بردم و نوشتم تو داری مرا به یغمای نگاهت میبری اما حالا فهمیدم که تو......
    בوسـت پـسـَر خـوبـہ وَلـے نـہ وآسـہ خـوآهـَر ...
    مـآنـتو كـوتـآه و تـَنـگ خـوبـہ وَلـے نـہ وآسـہ خـوآهـَر ...

    لـَب پـُروتـز خـوبـہ وَلـے نـہ وآسـہ خـوآهـَر ...
    تـآ 12 شـَب بيـرون بـوבن عـآבيـہ وَلـے نـہ وآسـہ خـوآهـَر ...

    پسـَرهـآے روشـَن فـكـر ايـرآن בو نـوع هـَسـتـَنـב ...


    يـآ خـوآهـَر نـَבآرَن ...

    يـآ هـَمـہ چيـز وآسـہ בوسـت בخـتـَرشـون خـوبـہ ...

    بـہ خـوآهـَرشـون كـہ ميـرسـہ فـَرق مـےكـُنـہ ..



    گذاشتــم به دارم بکشنــد!

    بــی گنــاه بـــودم اما....

    حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم..
    خانواده همیشه هم خون بودن نیست
    خانواده یعنی آدمهایی در زندگیتان که
    خواهان شما در زندگیشان هستند .
    آنهایی که شما را همانگونه که هستید میپذیرند .
    کسانی که حاضرند هر کاری بکنند تا لبخند را بر لبانتان ببینند
    و
    کسی که در هر شرایطی دوستتان دارد....

    .A friend is one of the nicest things you can have, and one of the best things you can be
    .A best friend is like a four leaf clover, hard to find and lucky to have

    Be Friend, To Get A Friend

    دقایقی در زندگی هستند
    که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
    که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی
    و در دنیای واقعی بغلش کنی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا