[IMG]
-
[IMG]
[IMG]
بچه ها شرمنده بخدا ؛
الان دستم بند ِ یه کاریه ؛ حالا فعلا برین جای دیگه ، بعدا دعوتتون میکنم .
خشکه هم حساب میکنم . باور کنید .
برین دخترای گلم .
آفرین .
____________________________
من میدونم و محسن . مگه نبینمش .
[IMG]
[IMG]
یا خداااااااااااااااا . . .
چه خبره اینجا ؟!!
مهمونی اینجا نیستا ؛ خونه ی همسایه س .
اینجا بچه ها دارن درس میخونن .
[IMG]
[IMG]
[IMG]
:ی ی ی
[IMG]
[IMG]
درود خوبِ من
مرسی..
شبت به خیر
خخخخ فقط الان نه.. کلا نمیخابم درست! میدونی من خوردم به در دردش گرفت..سر من که مهم نیس اصلا!:دیی
قسمت بشه شماهم میطلبه..!
رفیق!
باشه..قبوله تنها میرم!!!
شرمنده اگه هذیون گفتم..از کم خوابیه!
خوشحال شدم
البوم خداشناسی خیلی زیبا بود
مردی رو دیدم عصای سفیدی به دست و هدفونی به گوش داشت و راه میرفت
هممون همین طوری شدیم ما با خودمون چه کردیم که اجازه ی هیچ نمی دهیم
سپاس از این متن زیبا و یاداوری
شب خوش
جور دیگر دنیای سیمانی را باید دید......
این روزها شقایق ها هم بوی سیمان میدهند....از ادمها چه انتظاری باید داشت!!!!!!!
آخیییی رفیقققق
اصلا نیای دیگه نمیرم!
مرام کش شدم!
حافظه یاری نکرد وگرنه...
سپاس احسان جان -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...