D
پسندها
444

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    چطوری؟
    فاش می گویم واز گفته خود دل شادم
    بنده ی عشقمو از هر دو جهان آزادم
    سلام محشر بود
    ضمنا ممنون بابت دوستی
    salam azizam
    che akse ghashangi
    kheily zibast v mafhomi
    mer30 az inke b yade doste khodeton hastid
    سلام ممنون از اینکه درخواست دوستی منو پذیرفدید
    امیدوارم دوستای خوبی باشیم
    خواستم بگویم

    فاطمه دختر خدیجه بزرگ است

    دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم

    فاطمه دختر محمد (ص) است

    دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم

    فاطمه همسر علی (ع) است

    دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم

    فاطمه مادر حسنین است

    دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم

    فاطمه مادر زینب است

    باز دیدم که فاطمه نیست.

    نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.



    فاطمه ، فاطمه است.........

    میلاد بی بی عالمین,ام الحسنین بر شما مبارک:gol::gol::gol::gol::gol:
    ما در دو جهان فاطمه (س) جان
    دل به تو بستیم محبان تو هستیم
    نظر کن به عنایت به فردای قیامت
    سلام
    مرسی از اینکه منو به عنوان دوست خودتون پذیرفتید مهربون
    سلام دوست عزیز.خوشحال میشم شرکت کنید
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/272772-عبد-صالح-خدا-و-بهجت-عارفان-و-سالکان-(ختم-صلوات)
    اجرتان با صاحب الزمان:gol::gol::gol:
    گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند
    شب سلیس است و یکدست و باز
    شمعدانی ها
    و صدا دار ترین شاخه فصل ماه را می شنوند
    پلکان جلو ساختمان
    در فانوس به دست و در اسراف نسیم
    گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را
    چشم تو زینت تاریکی نیست
    پلکها را بتکان کفش به پا کن وبیا
    و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
    و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
    و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
    پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت :ـ
    بهترین چیز رسیدنم به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
    «خانه دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار
    آسمان مکثی کرد
    رهگذر شاخه نوری که بر لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید
    و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
    «نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
    و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.
    می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می‌آرد
    پس، به سمت گل تنهایی می‌پیچی
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی
    و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد
    در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی
    کودکی می‌بینی
    رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
    و از او می‌پرسی
    خانه دوست کجاست؟»
    سلام خوبین؟
    آره سهراب و دوست دارم.
    مرسی خیلی وبلاگ قشنگی بود ممنونم قابل دونستین..
    متشکرم
    سلام
    مرسی بابت درخواست دوستی ..
    آواتار روتون خیلی جالبه..
    موفق باشیذ
    سلااااااااااااام گل من..خوبی؟
    مرسی بابت عکست عجیجم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا