گلم من دیگه امیدم رو از دست دادم. انگار هیچکاری از هیچکی برنمیاد. با یکی از دوستام که اطلاعات پزشکیش خوبه صحبت کردم و وقتی وضعیتشو پرسید گفت نمیتونم الکی امیدوارت کنم. احتمال برگشتش خیلی کمه. من گریه ام گرفت ولی ازش تشکر کردم که بهم واقعیت رو گفت. اون دیگه عزم رفتن داره اینو میدونم. خیلی وضعش بدتر ازین حرفاست که بشه حرف از امیدواری زد. تنها چیزی که شاید یکم امید بهم بده جوون بودن و قدرت بدنیش هست که الانم به شدت ضعیف شده و از اولشم ادم نحیف و لاغری بود.
ولی برا من رفتن اون یعنی نابودی همه زندگیم. من یه ثانیه نمیخوام بدون اون زندگی کنم.