DDDIQ
پسندها
21,184

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام صدیق جان،دعوام نکن دیکه،تازه کارم:smile:
    مگه باید کجا تاپیک مینوشتم،حالا تاپیکی که نوشتم کجا رفت!؟


    گریزی از این پاییز اضطراب انگیز نیست؛
    بوی کیف چرمی نو،
    مدادهای نتراشیده و دفترچه های سفید؛
    ۶ صبح بیدار باش بچه های خوب شاگرد اول؛
    مشق غروب و سوز افسردگی مادر جوان؛
    برق رفتگی و خواب رفتگی زیر کرسی مادر بزرگ؛
    ناگزیر پا در چکمه زرد سال می کنیم؛
    سرما مورمور می کند روحمان را!
    از شب ريشه سر چشمه گرفتم ، و به گرداب آفتاب ريختم‌.
    بي پروا بودم : دريچه ام را به سنگ گشودم‌.


    مغاك جنبش را زيستم‌.
    هشياري ام شب را نشكافت‌، روشني ام روشن نكرد:
    من ترا زيستم‌، شتاب دور دست‌!
    رها كردم‌، تا ريزش نور ، شب را بر رفتارم بلغزاند.
    بيداري ام سر بسته ماند : من خوابگرد راه تماشا بودم‌.
    و هميشه كسي از باغ آمد ، و مرا نوبر وحشت هديه كرد.
    و هميشه خوشه چيني از راهم گذشت ، و كنار من خوشه راز
    از دستش لغزيد.
    و هميشه من ماندم و تاريك بزرگ ، من ماندم و همهمه
    آفتاب‌.
    و از سفر آفتاب‌، سرشار از تاريكي نور آمده ام‌:
    سايه تر شده ام
    وسايه وار بر لب روشني ايستاده ام‌.
    شب مي شكافد ، لبخند مي شكفد، زمين بيدار مي شود.
    صبح از سفال آسمان مي تراود.
    و شاخه شبانه انديشه من بر پرتگاه زمان خم مي شود.
    سلام مهندس.پست آخر اینو حذف کنید.
    نمیدونستم چی بزنم واسش:surprised:
    موتشکر
    تو نیستی اما من برایت چای می ریزم
    دیروز هم نبودی
    که برایت بلیط سینما گرفتم
    دوست داری بخند
    دوست داری گریه کن
    و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش
    مبهوت من و دنیای کوچکم
    دیگر چه فرقی می کند باشی یا نباشی
    من با تو زندگی می کنم...

    رسول یونان
    اینم یه عکس خانوادگی از اهالی کوچه پس کوچه های شهر!

    از دست عزيزان چه بگويم گله اي نيست / گر هم گله اي هست، دگر حوصله اي نيست
    سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم / هر لحظه جز اين دست مرا مشغله اي نيست
    ديريست كه از خانه خرابان جهانم / بر سقف فرو ريخته ام چلچله اي نيست
    در حسرت ديدار تو آواره ترينم / هر چند كه تا منزل تو فاصله اي نيست
    سماع از بهــــــــر جان بیقرار است/// سبک برجــه چـه جای انتظار است
    مشین اینجا تو با اندیشـــهء خویش///اگــــر مردی برو آنجا که یار است
    مگو، باشد که او مــــــا را نخواهد ///که مرد تشنه را با این چه کار است
    کــــــه پروانه نیندیشــــــد ز آتش /// که جان عشق را اندیشه عـــار است

    سلام/میشه در تاپیک جدید گفتگو سوال مطرح کرد؟حقیقتش 2 روزه دارم فکر میکنم اما به جواب که نرسیده ام هیچ کلا خود سوال ها در هاله ای از ابهام هستند برایم
    درود بر مستر صدیق
    حال و احوالتون خوبه؟ رو به راهه همه چیز؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا