بعضی وقتها مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزا رو ببیننی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی
بعضی وقتا تو خودت می شکنی
فقط برای خودم هستم من
خود ِ خودم ...
نه زیبایم و نه عروسکی و نه محتاج نگاهی
برای تو که صورتهای رنگ شده را می پرستی
نه سیرت آدمها را ..
هیچ ندارم ...
راهت را بگیر و برو
" حوالی من توقف ممنوع است "
لطفا داغش کن.. به چند تا ازو دوستات بفرس..خواهش
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/422963-سرنوشت-ابراهیم-مالک-اشتر-بعد-از-شهادت-مختار-چه-بود؟/
بهنام جان بیا تورو خدا کل تاپیکه مارو اشکو اه برداشت من نمیدونم تو چه پدری در حق این کردی واسه از دست دادنت انقدر اشکو آه کرد بیا ببرش خونه
اشتی کنید دیگه