baran 2012
پسندها
2,435

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کوک کرده ام
    چشم هایم را
    برای لحظه ی آمدنت !!
    می ترسم
    این عقربه های لعنتی
    باهم تبانی کنند
    و
    آنقدر برخلاف آرزوهایم بچرخند
    که تو یادت برود
    فصل رسیدن است ،
    که باید بیایی....!
    و تو ای جاذبه ی لطیف ِ عطش
    که دشت ِ خشک را دریا کنی ،
    حقیقتی فریبنده تر از دروغ ،
    با زیبایی ات
    ــ باکره تر از فریب ــ
    که اندیشه ی مرا
    از تمامی ِ آفرینش ها بارور می کند !
    در کنار ِ تو خود را
    من
    کودکانه در جامه ی
    نودوز ِ نوروزی ِ خویش می یابم
    در آن سالیان ِ گم ، که زشت اند
    چرا که
    خطوط ِ اندام ِ تو را
    به یاد ندارند !
    دستت را به من بده
    نترس !
    با هم خواهیم پَرید ؛
    من از روی رویاهایی که رو به باد وُ
    تو از روی بوته هایی که باران پَرَست .
    امید و علاقه ی من از تو ،
    اندوه و اضطرابِ تو از من .
    واژه ها ، کتاب ها و ترانه های من از تو ،
    سکوت ، هراس و تنهایی تو از من .
    حضور ، حیات و حوصله ی من از تو ،
    تَراخُم ، تشنگی و کسالتِ تو از من .
    هلهله ، حروف ، هر چه هستِ من از تو ،
    درد ، بلا و بی کسی های تو از من .
    همه چیزهای از دست رفته روزی برمی گردند .
    امــــا درست زمانی که یاد گرفته ایم بدون آن ها زندگی کنیم !
    عطرت
    در تن بهار جا مانده...
    عید
    بهانه است
    که بهار بیاید
    تو را با خودش بیاورد
    درختان مست شوند و
    شکوفه دهند
    در هوای تو
    با سلام واحترام به باران عزیز همکار خوبم:

    از اینکه بنده را یاد فرمودید بسیار سپاسگزارم که نشانه برگواری شماست.سعادت وسلامت برای شما وخانواده محترمتان در سال نو از خداوند متعال ارزو دارم. :gol::gol::gol:
    به سقفِ اتاق‌َت

    مهتابی نقره‌ای آویخته‌اَم

    که اگر آمدی

    پایت به گلدان نگیرد

    بیفتد، بشکند،...

    از خواب بپرم

    ببینم خواب دیده‌اَم!

    رضا کاظمی
    هنوز بدرود نگفته ای، دلم برایت تنگ شده است
    چه بر من خواهد گذشت
    اگر زمانی از من دور باشی
    هر وقت که کاری نداری انجام دهی
    تنها به من بیاندیش
    من در رویای تو شعر خواهم گفت
    شعری درباره چشم هایت
    و دلتنگی...

    جبران خلیل جبران
    وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
    قبلا رفته است
    فقط می خواهد مطمئن شود
    چیزی از او در تو جا نمانده
    کمک کن چمدانش را ببندد
    چترش را به او پس بده
    لبخندش را
    آوازهایش را
    همینطور سایه اش را
    که و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود...

    رسول یونان
    نازنین دختر,با اجازت من برم کم کم.امرور خیلی خسته شدم و گره پا به پات میبودم
    در هر راهی که قدم بر میداری,چه درس:cap:چه دانشگا:) چه ازدباج:love: سربلند و پاینده باشی نازنینم
    فک نکنم یک ساعت طول بکشه.در حد یک یا دو دقیقه طول کشید واسه من
    دانلود با لینک مستقیم
    اینو گوش کن.
    میدونی این آهنگا مال دوران دانشجویی منه.سال اول دانشگا.
    آخی,یادش بخیر
    یک ساعته دارم گوششون میدم
    ا
    تو دلت برا من تنگیده؟؟؟؟؟؟؟:cry:
    تو دروغ میگویوی.تو مرا نخواهی :cry:
    قربونت برررررررررررررررم من
    سلام برو ماهت خانوم خانوما
    از غم خبری نبود اگر عشق نبود
    دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود


    بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
    این دایره کبود اگر عشق نبود


    از آینه ها غبار خاموشی را
    عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود


    در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
    از این همه دل چه سود اگر عشق نبود


    بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
    دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود


    از دست تو در این همه سرگردانی
    تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود
    آن روزها رفتند
    و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
    در ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت
    و دختری که گونه هایش را
    با برگهای شمعدانی رنگ میزد، آه
    اکنون زنی تنهاست..!


    دور بودی
    مثل تمام آرزوها
    و ریل ها
    در مه زنگ زده بودند

    هیچ قطاری حاضر نبود
    مرا به تو برساند
    من به تو نرسیدم

    من به حرفی تازه در عشق نرسیدم

    و در ادامه خواب های من
    هرگز خورشیدی طلوع نکرد.

    رسول یونان
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا