شب میمیرد و خورشید به بلوغ میرسد و هم آغوش با زیبایی های صبح می شود .
اما اگر صبح برایمان آن صبح دیروز نباشد چه کنبم ؟!! چگونه خود را به پله های ظهر برسانیم ؟
!!که شاید کسی یا چیزی تلنگری به مغزمان بزند که زندگی همین است امروز یکی میرود و فردا تو ...
مرگ پیداست زندگی پیداست عشق پیداست دوستی پیداست ...
شاید چشمانمان پی ولگردی رفته اگر نرفته شاید کلید خاموشی را زده و ما در تاریکی آن ها کلید روشنایی را نمی یابیم ...
اما اگر صبح برایمان آن صبح دیروز نباشد چه کنبم ؟!! چگونه خود را به پله های ظهر برسانیم ؟
!!که شاید کسی یا چیزی تلنگری به مغزمان بزند که زندگی همین است امروز یکی میرود و فردا تو ...
مرگ پیداست زندگی پیداست عشق پیداست دوستی پیداست ...
شاید چشمانمان پی ولگردی رفته اگر نرفته شاید کلید خاموشی را زده و ما در تاریکی آن ها کلید روشنایی را نمی یابیم ...