ataata117
پسندها
342

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوستت دارم نه بخاطر اینکه تنهایی ام را پر کنی!
    دوستت دارم نه بخاطر اینکه محبتت را سهم من کنی!
    دوستت دارم نه بخاطر اینکه تا آخر داستان کنارم باشی!
    دوستت دارم بخاطر عشقت بخاطر احساسی که به من داری!
    دوستت دارم بخاطر شخصیتی که با تو پیدا میکنم!
    دوستت دارم بخاطر هدیه ای که از زمان حضورت دریافت کردم!
    دوستت دارم بخاطر حال خوبی که با تو پیدا میکنم!
    آری تو را بخاطر هیچ چیز تنها بخاطر دوست داشتن ، دوست میدارم!
    راي خيانت ،

    هــــزار راه هــســــت اما هـيــچ کــــدام

    به انـــدازه تــــظـــاهـــر

    به دوست داشتن کــثـيــف نـيـســـت ...

    ﻭﻗــﺘــﮯ ﻣـﻬـﺮﺑـﺎﻧـﯿــﭟ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ

    ﺍﯾﻨـﻘـﺪﺭ ﻧــﺰﺩﯾـــﮏ ﺍﺳـﺖ

    ﺣﺲ ﻣﯿــــﮑـﻨــﻢ

    ﺟــﻐــﺮﺍﻓــﯿــﺎ
    ﯾـــڪ ﺩﺭﻭﻍ ﺗـﺎﺭﯾـﺨـﯿـﺴـﺖ . . .
    اگه عاشقی همش کار دله ، پس چرا من همه اش

    فکرم

    ذهنم

    هوشم

    حواسم

    پیش توست . . . ؟

    پشت این بـغض سنـگین...
    بیدی نشسته...
    کــــه خیـــال میکردی...
    بـــا این بـــادهــــا نمیلرزد...

    آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم
    علتش پـول نبود
    انعڪاسِ جُوڪ هر روز نبود
    علتش، چهره‌یِ ژولیده‌یِ یڪ دلقڪ,
    یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود ...
    من بهِ « من » خندیدم !
    ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیج
    نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید ...!

    امشب
    از ایـــــنجا
    صدایت میـــــکنم !
    تو
    از آنــــــجا بغلم کن ! …

    قول بده که خواهــــی آمد …
    اما
    هــــرگز نیا !
    اگــــر بیایی …
    همه چیــــز خراب میشود !!
    دیگر نمیتوانم
    اینگونه با اشتیاق ،
    به دریا و جاده خیــــره شوم !!
    من
    خــــو کرده ام به این انتظار ؛
    به این پــــرسه زدن ها …
    در اسکله و ایستگاه !
    اگــــر بیایی …
    من چشم به راه چه کسی بمانم ؟؟!

    دسـت من
    خالی است از …
    بودن تو !
    امــــا
    دلــــم ؛ تا دلت بخـــواهد …
    از ” تـــو ” پــر است !!

    مــراقب باش پا بر روی چشمانم نگذاری …

    این چشم ها هنوز …

    نگرانند برای تو !
    مــــی شود یک شب خوابید ،
    و صبــح
    با خبــر شد ، غم ها را از یک کنــار به دور ریخته اند ؟!
    که اگـــر اشکی هست …
    یا از عمــق ِ شادمانی دلی بی درد است ؛
    یا از پــس ِ به هم رسیدن های دور …
    یا گـــریه ی کودکی
    که دست بی حواسش ، بادبادکـــی را بر باد می دهد !
    کــاش مــی شد
    یک صبــح
    کسی زنگ خانه هامان را بــزند بگــوید :
    با دست ِ پـــر آمده ام …
    با لبــخند ،
    با قلب هایی آکنده از عشــق های واقعی .
    از آن ســـوی دوست داشتن ها …
    آمده ام بمــانم و …
    هـــرگز نروم !!

    ریاضی وار هم که نگاهت کنم …
    ” تــو “
    نه در مثلث عشق جا مــی شوی ،
    نه در دایــره ی تاریخ ،
    نه در چهـار ضلعی هیچ پنجره ای !
    تــو
    روز به روز بـزرگ تر از هر هندسه ای مـــی شوی …
    برعکس ِ من ،
    که به حسابــم نمی آوری …
    خودت ، اصلا حساب نمـــی شوی .
    تــــو
    بیشتر از انگشتان دست ِ منـــی …
    خیــــلی بیشتر !
    چگــونه بشمارمت ؟!

    از فردا
    بیشتر مراقب باش
    تقاص ِ
    اشک های ِ
    امشب ِ من
    سنگین تراز
    تمام روزهایی است
    که عاشقانه گریه کردم..

    میدونی چرا نمیتونی فراموشش کنی
    و هنوز دوسش داری؟
    چون هیچ کس مثل اون حرفای قشنگ بهت نزده بود
    و دوست دارم رو مثل اون به زبون نیاورده بود.
    چون هیچ کس به شیرینی اون تورو "عشقم" خطاب نکرد.
    چون هیچ کس مثل اون یه "میم" به آخر اسمت اضافه نکرد
    و هیچ کس نتونست بهت تجربه قشنگ حس عزیز بودن رو بده.
    چون هیچ کس مثل اون نفهمید
    که وقتی میگی:"خوبم مرسی" یعنی خیلی ناراحتی و بغض داری
    .چون هیچ کس به اندازه اون پا به پات نیومد و با هر نفست، نفس نکشید.
    دیدی چندتا دلیل برای فراموش نکردنش و دوست داشتنش داری؟
    تازه شاید خیلی بیشتر از این باشه
    ولی خیلی عجیبه حتی نمیتونی یه دلیل برای رفتنش پیدا کنی

    ✖تــُـــــــــــــــو

    یــــاد آور ِ سُوره ے تُوبـﮧ اے برایَـــــم !

    بی بســــم ِ الله آمدے و بـﮧ تُوبـﮧ کَردنَم انداخْتــــــــــــــی . . . !
    آدم وقتے یہ حس تکرار نشدنے رو با

    یکے تجـربہ میکنہ

    دیگہ اون حس رو با کسے دیگہ نمیـــــــتونہ تجربہ کنہ . . .

    بعضے حـس ها

    خـــاص و نـــاب هستن

    مثل بعضے آدم ها . .
    + ولی قشنگ معلومه که اون دوستت داره، خیلیم دوستت داره.

    _ برو بابا ! دوستم داره؟؟! آخه آدم کسی که دوست داره رو اذیت میکنه؟!

    + آره میکنه. اگه حالش خراب باشه.
    پ.ن: وقتی ظاهرت نشون نمیده حالِ خرابتو ، اذیت کردنتم میذاره به حساب دوست نداشتن.بعدش میذاره میره و تو می مونی. خراب تر از قبل.خیلی خراب تر!
    هـــــر شـــــب ...

    خوشبختیــ♥ـــت را دعـــــا میکنـــــم ...

    ولـــــی ...

    فقـــــط " خــــــــــدا " میدانـــــد ...

    " حســـــادت "

    امانــــــــــم را بریــــــــــده ..............!

    قشنگترین اتفاق ذهنم


    حادثه ی شنیدن صدای تو بود ...!


    چقدر تنهایم


    وقتی


    گاهی کم می شوی ...!

    همه ی محاسبات مرا در هم ریخته ای !
    تا یک ساعت پیش ،
    فکر می کردم
    " ماه "
    در آسمان است .
    اما یک ساعت است که کشف کرده ام ...
    " ماه "
    در چشمـان " تــــو " جای دارد !

    ز ایــטּ رآبـطــہ هــآے
    مثـلَـثــے
    مسـتــطـیــلـــے
    مــربّـعـــے
    ...
    خـَــسـتـــہ شـُـלم !!!

    לلَــم
    یــہ رآبـطــه ے / לآیــღــره اے / مــے خـوآל !
    کـه مَـــטּ לور ِ تـــــو بـگــَـرלم
    وَ تـــــــو לور ِ مَـــטּ

    داور قلبم نه سوت دارد
    نه کارت قرمز…
    راحت باش…
    تا دلت می خواهد خطا کن
    سکوت میکنم باز هم سکوت میکنم
    دَرد دارَد وَقتَُِـــی ،

    مــَن عاشقآنهَ هایَــم را مینَُِویسَــم....

    دیــگــَـرآن یاد ِ عشقَُشان می اَِفـتَـند...

    امآ تــو ، بـیـخـیـآلی!.!

    حـرف تــازه ای نـدارم …

    فقـط ....

    خـزان در راه اسـت …

    کلاه بگـذار ســر خـاطــراتی که یـخ زده اند ،

    شـاید یـادت بیـافتد جیب هـایت را وقتـی دست هـایم مهمـانشـان بـودنـد !!!!

    وقتی به یه آهنگی میرسی که...

    باهاش کلی خاطره داری

    مهم نیست کجا باشی

    کی پیــــــــشت باشه

    فقط تویی و اون آهنگ

    وخاطـــــــراتی که ..

    لحظه به لحظه برات تازه تر میشند...

    بـَعضـے وَפֿــتـآ

    بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے ،

    تَنهـآـے ِ تَنهـآ ....

    هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ،

    فِكــ ڪـُـنـے ،

    هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ ...

    تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ....

    اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ

    لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَمیشگـے وـآنِــموכ ڪـُـنـے

    ڪـہ هَمــہ چے פֿــوبــہ ..

    فراموش کن

    مسلسل را

    مرگ را

    و به ماجرای زنبوری بیندیش

    که در میانه ی میدان مین

    به جستجوی شاخه گلی است ...

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا