arghavan.z
پسندها
2,387

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آفرین برای اولین بار یه تصمیم عاقلانه گرفتی :w16: یه شیرینی ارزششو نداره این همه خون دلی که واسه لیسانس گرفتن خوردی هدر بره :w12:

    آخه وقتی رو آواتارته خیلی فسقلیه این جزئیاتش (مخصوصا علف :whistle: ) اصلا مشخص نیست! :D


    میگم حالا اینجوری نشسته شاید اون شاهزاده ی سوار بر اسب سفید از پشت سرش بیاد اصن متوجه نشه ! [IMG]
    پس هي مي گفتي پول بده مي خوام برم تخصص بگيرم واسه اين كارا بود؟!:w04:هي واي من!

    خو معلوم كنه...من كه از چيزي نگران نيستم..نه از اون چيپسا نه.هيچي..هيچيِ ديگه..........!
    من هميشه رو بازي مي كردم:w05:

    قربون تو برم من نمي خواد خياطي كني!..همون لباسي كه درزشو واسم دوختي بسه!:w09:
    سلاممممممممممممممممممممممممممم!!
    خوبی خوشگله؟!
    چه خرسای جیگری!!بخورمشون!
    ديگه مويي واسم نذاشتي:w00:هر چي بوده قبلا كندي:w00:
    كشيدن تك تك موها چقد وقت مي بره؟:w07:


    نخير!قضيه من با تو فرق فوكوله.....من مي رفتم با مصوم حرف بزنم...همدردي كنيم با هم:w24:.....اون موقع ها هم شانلي رو مي رفستاديم تو اتاق خودش!يا تو آشپزخونه بود داشت غذا درست مي كرد!:heart:ياد بگير ازش:w00:....تازه نصف اون پفكايي هم كه تو مي خوردي نمي خورد!:w12:

    دلشم خوشه سيكل داره!:w12:
    ارغووووووووو میگم تو کوچول بودی با سلیقه تر بودیا ! :whistle: عکس آواتارت اصن مهلوم نیس چیه یادش بخیر اون قدیما همش هیلاری میذاشتی :biggrin:
    چرا بلاتکلیفی؟برای ارشد نخوندین؟
    اگه اشتباه نکنم دانشگاه الزهرا بودین؟درسته؟
    سلاااااام ارغوان خانم
    ممنون شما خوبی؟
    باز خوبه من یادی از فقیر فقرا میکنم شما که ما زیر خط فقیری هارو کلا از یاد بردین:دی
    خواهش میکنم قابل شمارو نداشت
    ای روزگار میگذره...
    شما چیکارا میکنید؟درستون تموم شد ؟
    من هزار تا حسن(اين حُسنه..حَسَن نخون!)داشتم....مگه همه منتظر بله شوما بودن؟:w12:

    ديگه چي!همينم مونده آشغال بذارم دم در!!....خون دل خوردم بچه بزرگ كردم نوه تربيت كردم...آشغال بذارم؟!:w00:پس اينا چيكاره ن؟كجاس اون نوه ورپريده ت؟:w00::w00:

    به ولله اگه ميشد تو اون خونه خورد و خوابيد!!:w04:از راه نرسيده نون سنگك مي خواستي!!منم خو مجبور بودم برم خونه شانلي اينا!:w07:

    ما دوستدارتون مي باشيم:دي...همچنان هم ندوني ايرادي نداره:d...بازم به بقيه ميگم من سبزيشو ريختم ايشتيباهي شده:ديييي:w12::شكلك آدم خيلي فداكارم نداشتم بذارم:دي:w07:)

    بله البته دور از جون!:whistle:
    چقدرم با این ملوی ورپریده...رقیب عشقیه من تو نبود من ...صوبت کرده .:w00:..اوه ببین اسمه شانلی جونمو هم هی اورده :w13:...ارغی من اخرش یا این ملو رو ناکار میکنم یا تورو به شهر جادوگر اوز میفرستم..[IMG]تو توبه کرده بودی .[IMG]..بیارم متنه توبتو اخه زن .:evil:...ای ضعیفه من چی برات کم گذاشتم اخه ...چرا تو به راه نمیای ..:w08:
    ادم باید وسط باشه دیگه هان ؟؟ :w00:چشمم روشن ..دیگه ادم باید چطور باشه ؟؟ :w43:یه نسخه از اون تحقیقاتتو هم برا من میل کن تا از این فنون ما هم بهره ببریم خاهر جان .....:thumbsup2:. ای فدا ..اره تعریف کردم ازت:D حسابی...فقط اینکه الان که دیگه امتحان نزدیکه و تو باید دیگه تایم خوردنتو هم به ثانیه برسونی اونوقت میای اینجا با ملو جون میحرفی اخه دیگه من با چه امیدی بگم بچمون ارشد داره .:w24:..ارغی جانه خودم قبول نشی دیگه ها میرم شوور میکنم خلاص شم از دستتاااا..از من گفتن دیگه ....:w09: ولی میگم ارغی بیشتر سر بزن ...ها ؟:w05: نظر مثبتت چیه ؟؟.[IMG]
    سلام به ارغوانم ...حالت چطوره گوگولیم :w36:..به به میبینم که تند تند سر میزنی ..دلتنگیت سر رفت بالاخره که اومدی ؟؟:w14: خیلی خوشال میشم میبینم که این زمان اومدنت کم شده .:w17:..خوب خاهر جان چه خبرا ؟؟ :w34:
    این متنو از کجا پیدا کردی ارغو ؟ :biggrin:

    راستی پروژه تو تحویل دادی دیگه ؟ این شیرینی مارو کی میدی دقیقا ؟ :whistle:
    عقلش نمي رسه ديگه:دي.....فداي سرت عزيزم:heart:

    دهه!من مسئول چيم؟!مقصر چي ميگه!نخيرم......من هيچ قصوري نكردم.....ياد اون نعناع داغ هاي آش بيفت...هميشه با چه ولعي مي خوردم!:cry:خو هر چي كد مي دادم.........:w05:............................:w07:
    :dفدا سرت..چيز مهمي نيس!فرق زيادي هم ندارن!:d...هميشه هم ميشه يكي رو جاي اون يكي جا زد!:lol:

    بببين ارغوان!اول زندگي يه چيزايي رو شرط كرديم ها!:w12:گفتم من از نون خريدن بدم مياد...شير نمي خرم...آشغال بيرون نميذارم:w12:....گفتي باشه
    تازه گفتم از سنگكم بدم ميومد مثلا!!!:razz:

    هر روز هر روز پا شدي رفتي تو بطن ماجراي مصوم و شانلي كه مجبور بوديم همش نون و ماست بخوريم ديگه!:w09:
    آخه تو به زندگي اونا چيكار داشتي؟مگه خودت خونه زندگي نداشتي؟هان؟:w00:
    آسمان ابری نیست
    و زمستان هم ،
    دل من اما غمگین است
    چشم من اما بارانی .

    ..
    من اگر می دانستم
    من اگر می دانستم
    به کجا باید رفت
    چمدانم را می بستم
    و از اینجا می رفتم

    ..
    قصد هجرت دارم
    دل من می گوید :
    دل به دریا بزنم
    ..
    سر به صحرا بزنم
    بروم شهر سپیداران
    و سپیدیها را
    ارمغان آورم، آه
    چه خیال خامی دارم ! نه ؟

    ..
    قصد هجرت دارم
    به کجا باید رفت
    به کجایی که در آن
    آسمان ابری باشد
    و زمستان هم
    دل غمگین اما نه ...

    ..
    تاریخش درسته امسال اینجوری شده نمیدونم چرا :w00:

    نه بابا دخترای اون زمونه این چیزا حالیشون نیست عصای خودمو نکوبن تو سرم شاهکار کردن!! پسر پسر قند عسل! :D ایشالا خدا قسمت شما بکنه! :D

    تو اصن خودتو ناراحت این چیزا نکن وزیفه هم میگفتی به جون تو اگه تعجب میکردم! :w12:
    همين ديگه!بلت نيستي چهارتا غذا درست كني منو مي بري زير سوال...مگه چمه؟:w00:خيلي هم خوبم..خيلي هم كم توقعم:w00:
    تو همون ماست و نعناعي كه ميدادي هر دفه گشنيز مي ريختي جاي نعناع!هي من بايد ميومدم جمش مي كردم!.....نونم كه تا تموم ميشد مي رفتي سنگك مي خريدي:w00:
    زندگي بود واسه مون ساخته بودي؟:w04:
    به جاش ببين شانلي واسه مصوم چه كارا كه نكرده!!:w04:
    بعله...اون چينيه هم مال خوتمه...فك كردي دوباره ميدم بهت؟:w00:
    مهرم بهت نميدم تازه...بيخودي شكلك گريه و خاك بازي اينا نذار قلبم به درد بياد!...از اين خبرا نيس:w00::w12:

    منم خيلي دلم تنگه...همين قط و وصل اومدنت هم خيلي ذوق زده م مي كنه:heart:
    خوشم مياد مي دوني همه چي رو چطوري بايد تفسير كني:d

    نخير!چيني اي كه شكسته ديگه شكسته!نميشه بند زد!من اگه به روم نمياوردم ممكن بود دو روز ديگه همين بلا رو سر مصوم بياري!اونوقت ناله نفرينش مال من بود

    آره حتما هر سري برنده مي شدي...هر دفه هم من و مصوم و شانلي با تغيير قيافه ميومديم بهت راي بديم...حتما برندت مي كرديم:w07:

    شانلي مگه چشه؟!من تازه فهميدم چه اشتباهي كردم!اون موقع بچه بودم..خام بودم...نفهميدم...انتخاب نادرستي كردم!بايد مي رفتم سراغ شانلي كه از همون اول مي فهميدم تو چه نعمتي بودي:w07::w07::w07:
    چگونه پیچكِ غم، ارغوانِ شادی را،
    به باغِ خاطرِ ما، جاودانه پژمرده‌ست!

    چگونه كم‌كم زنگار ناامیدی‌ها،
    جلای آینۀ شور و شوق را برده‌ست.

    لبان ما، دیری‌ست،
    به هم فشرده، چو نیلوفرانِ نشكفته‌ست.
    چنان به زندگی بی‌نشاط خو كردیم؛
    كه نقش روشن لبخند یادمان رفته‌ست!

    مگر نه اینكه غمی سهمگین به دل داریم
    مگر نه اینكه به رنجی گران گرفتاریم.
    نشاط‌مان را باید همیشه، چون خورشید،
    - بلند و گرم- در اعماقِ جان نگهداریم ....

    مده به پیچكِ غم، آب و آفتاب و نسیم
    بیا دوباره به فریاد ارغوان برسیم!
    ممنون خوبم تو خوبی؟ ببین من چه خوبم واست شعر ارغویی پیدا میکنم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا