دختر تو کار و زندگی نداری همیشه تو باشگاهی.....(دی)
-
خب هیچی، ولش کن!
گفتم شاید جدی جدی از دست بچه ها ناراحت شدید، رفتید.
اون پست رو هم خیر سرم سعی کردم با جدیت تمام بنویسم!
اما ولش! خنده اش رو عشق است! [IMG]
این پیام منو پاک کنین، برای وجهی مدیریتیم افت داره! [IMG]
سلام،
اوه اوه، اینجا چقدر همه خشن پیام میذارن.خواستم بگم نیستید تو تالار مدیرا دیدم مثل اینکه سرتون شلوغ تره. خوب مزاحم نمیشم، گربه و موش و کباب و خون! چه شود!
اشتباه نکن
زدی تو خال
خوب IQ مگه موش مثل مار هست که غذاشو یکجا ببلعه؟
ذرّه ذرّه از پاش می جوه تا تموم شه...
حالا یعنی من تو گلوی آقا موشه هستم طبق تعریف شما؟
ابجی من دارم میرم...جوجو رو سپردم دست تو
دیگه جهنمی کنیش یا نه دست خودته..
کاری نداری؟؟
تجهیزاتت کافیه برای قتل؟؟؟
ای بابا
اومدم ثواب کنم کباب شدیم
ببین
زیاد حمله ور شی دستم به خون آلوده میشه من دوس ندارم
خواهرتو به غریبه بده خوب
من فقط میخوام بیام عروسی
من برم جومونگ
گربه هه که باید خوشحال باشه.
چون موشه من و خورده الان چاق و چله شده....
من و قهر ؟ یه چی میگی آرامشی
بابا بیخیال
گفتم با پسر داییش رفته بیرون شاید میخواد عروسه داییت اینا بشه من مطمئنم آخه
بعدش من که گفتم بلد نیستم برقصم
خودت باید برقصی
اصلا ابجی بیا و بی خیال شو..
تو خیلی حرص می خوری من نگرانتم..
ولش کن..
ای ول ابجی..
گفتم که این ول نمی کنه...
بیچاره زنش..
خدا به دادش برسه!!!
بخیر گذشت
دلم نمیخواست دستم به خون آغشته شه
خوب میگفتی
سو تفاهم شده بود
پس خبریه
من دعوت
ولی بلد نیستم برقصمااا
عروس باید برقصه برقصه برقصه
مبارکه
e?e?
دوباره شروع کرد؟؟
بیخود خودتو به ابجیه من نچسبون؟؟
راهنمایی؟؟؟؟
ما باید تو رو راهنمایی کنیم که دیگه پشت سر دختر مردم حرف نیاری!!
میبینی ابجی؟؟
آرامش ما فامیلیم
سو تفاهمی شده
باید ستایش رو راهنمایی کنیم ما چرا جنگ کنیم ؟
هان هان هان ؟
بریم ستایش رو راهنمایی کنیم
مگه من اشتباه میگم ؟ کمی منطقی فکر کن میدونم منطقی هستیااااااا
پس دیگه تموم شد
بخشیدی /
؟
به من چه
خواهرت با یکی دیگه میره بیرون خواستم راهنماییش کنم میای منو اذیت میکنی ؟
من فقط گفتم اون پسره بدرد نمیخوره
تازه همیشه هم پول هله هوله ها و .. رو ستایش حساب میکرد
اون پسره هم اونجور که من تحقیق کردم روزی با 3تا دخمله بدرد ستایشی نمیخوره
من فقط قصد کمک داشتم
اول به تو گفتم
فردا پس فردا به آقای پدر و خانومه مامان خواهم گفت
دم ابجیو عشرت خروس گرم!!!
ختم نومشم گذاشتم تو صفحش!!!دیگه خلاص!!
آرامشی خشنی عصبانی
من خیلی دل رحیمم
خین کجایی بید ؟ ما میگیم خین فامیل شدیم بیخیال
مو دلم نمیا خینته بریزم
همی که گفتم
بیو از دره صلح وارد واویم
یادته وقتی بابا داشت می رفت گفتم بذار منم برم نذاشتی..
حداقل حساب اون یکیو می رسیدم..
باشه دیگه..
این یکیم خدا بیامرزه...
من اینجا مظلوم واقع شدم
منو ببخش
رحم کن
نه ابجی
منم می خوام شاهد باشم چه جوری چششو در میاری
خون فواره می زنه
بعدشم اون چششو در بیار..
زبونشم می خوام..
نگاه به مظلوم نماییش نکنیا!!!
آررامشی
داشتیم
اومدم سلامی کنم دلم شکست
من حس خشانتم به دل شکستگی تبدیل شد
به به جان گیری که چه بهتر...
اخجون منم می خوام شاهد باشم...
تو که هنوز اینجایی؟؟
مگه قرار نبود بری حال جاویدو بگیری؟؟
برو منم دارم میام...
قربون یگانه ابجی گلم برم...شیرزنه!!
همینو داشته باش تا بعد...
نگران نباش خواهر...
من هوای همرو دارم...
سپردمت به خدا....
نه!!!
آرامش؟؟؟؟؟؟؟؟
اره ابجی
حالا دیگه می تونی هر بلایی که بخوای سرش بیاری...
حتی اگه زنو بچه هم داشته باشه مهم نیست..
میبینی خواهر؟؟
چه شایعاتی؟؟
ممنونم عزیزم که یاد من بودی گلم!امیدوارم که توهم خوب باشی.عیدت هم مبارک آرامش گلم mg]
ممنون عزيزم...خداروشكر...خوبم..ممنون كه احوال پرسم هستي نازنينم
. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...