پرنده گشنگی بود و پر زد
رفیق روز تنگی بودو پر زد
خیال کردم دلش دنبال عشقه
پی خوش آب و رنگی بود و پر زد
اگه سکه دو رو داره اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش
نه مهری داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی
برای عاشقها غمخوار بودی
منوگمراه کردی وای برمن
تو هم افسونگرو مکار بودی
خیال کردم که تو فصل بهارم
بهارو یارو قلب بیقرارم
خیال کردم که توقلب بهشتم
از این بهتر نمیشه سرنوشتم
چطور پنهون میکردی از من اون روزو
چطور پنهون میکردی عطر گیسورو
منی که عطر گیسوتو به یک دنیا نمیدادم
چی شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم