anise b
پسندها
3,991

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دیروز را سوزاندیم برای امروز ؟ امروزمان را گذراندیم برای فردا و فردایمان دیروزی دیگر !!! این است بازی پوچ ما انسانها
    دلــتنگـــــ كودكـــيم!

    يـــادشـ ــ بخـــير...

    قـــهــر مــيكــرديـمــ تــا قـيـامـت،و لـحـظـه اي بـعـد قـيـامـت مـي شـد...
    سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نمیدونم از کجا شروع کنم که برام سخت نباشه

    ولی میگم

    من دیگه به دلایلی نمیتونم بیام باشگاه و در کنارتون احساس ارامش کنم

    امیدوارم هر بدی دیدی حتما منو حلال کنی

    موفق باشی بای
    همه مثه من در این مورد خالی بستن !!!:biggrin:

    .
    .
    چه خودشم تحویل میگیره .... نیوفتی از اون بالا ..
    دفه دیگه عینکی ... دندون مصنوعی ... عصا ... تو پیجم جا بمونه .... میندازمو 6 تالار انورتر که بری پیداسون نکنیاااااااااااااااا
    .
    .
    .

    فعلا"
    خواهش میکنم ...
    من باید برم ..فعلا"..
    از آشنایی با شما مسرورم !!!
    خب ..گفتی یار داری کلی ذوق مرگ شدم ...
    .
    .
    .
    زدی تو ذوقم ...!!! خوووووو:cry:
    بابایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
    دندون مصنوعی هات موند تو پیجم ... مامان بزرگ !!!!:biggrin:
    از تو هم خیری بما نرسید
    برو فسیل جووون ...
    فک کردیم حامل خبر خیری !!!
    خالی بندددددددددددددددد
    نه دیگه من ناراحت شدمممممم
    خیلییییییییییییییییییییییییییییی
    :)
    .
    .
    .
    .
    بحر در کوزه و ماااااااااااااا
    .
    .
    .شه ژالب نمیدونستم .... کیه یارم انوقت ؟؟؟؟؟؟
    خام خام میزارمت تو آب جوش خوب بخار پز شی وووو!!!!
    .
    .
    .
    من پیررررررررررررررررررم آره و...... مادر بززززززززززززززززززززززززززززرگ سایت !!!.....
    به شدت به خونت تشنه ام !!!
    من پیرررررررررررررررررم ...:mad:....آررررررررررررررررررررره من پیررررررررررررررررررم....
    تو باز خودتو تحویل گرفتی ... هی برا خودت شعر و متن عاشانه مینویسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کـَلآفـ ـه کـه بآشـی

    دِلتَنگـ کسـی هَستـی کِـه نیسـ ت

    حوِصـِله ی کـسـی را نَـدآری کـِه هَسـ ت . . .
    .
    .
    .
    ____
    خدایا! برایم خط و نشان دوزخت رانکش

    جهنمتر ازنبودنش جایی راسراغ ندارم....
    کاش جدایی او را از من میدیدند
    بی شک
    نوبل میگرفت
    بازی اش با من...
    يك زن قصد ميكنه يك سفر دو هفته اي به ايتاليا داشته باشه… شوهرش اون رو به فرودگاه مي رسونه و واسش آرزوي مي كنه كه سفر خوبي داشته باشه… زن جواب ميده ممنون عزيزم ، حالا سوغاتي چي دوست داري واست بيارم؟
    مرد مي خنده و ميگه : “يه دختر ايتاليايي”
    زن هيچي نميگه و سوار هواپيما ميشه و ميره … دو هفته بعد وقتي كه زن از مسافرت برمي گرده ، مرد توي فرودگاه ميره استقبالش و بهش ميگه : خب عزيزم مسافرت خوش گذشت؟
    زن : ممنون ، عالي بود!
    مرد مي پرسه : خب سوغاتي من چي شد؟
    زن : كدوم سوغاتي؟
    مرد : هموني كه ازت خواسته بودم… دختر ايتاليايي!!
    زن جواب ميده: آهان! اون رو ميگي؟ راستش من هر كاري كه از دستم بر مي آمد انجام دادم! حالا بايد ۹ ماه صبر كنم تا ببينم پسر ميشه يا دختر؟:)))
    من زانو هایم را در آغوش کشیده بودم ....


    وقتی تو برای آغوش دیگری


    زانو زده بودی.....
    علي چپ ، راست مي گفت :

    اين روزهــا کوچه اش

    ظرفيت اينهمه متقـاضي را ندارد ،

    بايد بزرگــراهش کرد !

    زنــگــ میزنم ریـجکتـ میکنــی
    خــدا را شکـر !!
    حداقــل میـدانم کـه انـگشتــ شســـتت سـالمـ هستـ.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا