آري ... گلم ... دلم ... حرمت نگه دار
كه اين اشكها خون بهاي عمر رفته من است
سر گذشت كسي كه هيچ كس نبود
و هميشه گريه مي كرد
بي مجال انديشه به بغض هاي خود
...
تا كي مرا گريه كند؟
تا كي؟
و بكدام مرام بميرد؟
آري گلم دلم....
ورق بزن مرا
و به آفتاب فردا بيانديش كه
براي تو طلوع ميكند
با سلام و عطر آويشن
سكوت مي كنم و ديگر هيچ....