Ali 1900
پسندها
456

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من تا 23 شايد ديگه نيام!خيييييييييييييييييييييلي التماس دعا!
    يا علي
    سلام علي!خوبي داداش!نيستي؟مي بينم كه خوب بلدي يزدي حرف بزنيا!ههههههههههه
    چوريو خوب آومدي!ههههههههههه
    ميخواي يه كلمه ي بامزه ي ديگه يادت بدم!
    يزديا به ملاغه ميگن:كمچلي kamchali
    هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه


    دلا محیا شو
    محرم حسین می آید ...
    ندای مکتب انسان پرورش به گوش آید ...
    دلا محیا شو
    که کاروان حسین رهسپار سوی خداست ...
    ز مردگی به درآ !
    تا تو را بیاموزد
    چگونه بودن را ...
    چگونه مردن را ...
    .
    .
    .
    التماس دعا ...
    سهلام!ديدي سوم شديم!دودورودودودو پرسپوليس!دودورودودودو پرسپوليس!ههههههههههههههههه!
    خوب ديگه چه خبرا؟در سلامتي كامل به سر ميبري ها؟
    سلام داداش علی خودم..
    آهان یادم اومد.. رفته بودم توی تنظیمات دستکاری کرده بودم.. حسابی قاطی پاطی شده بود..
    سلام علیکم داداش علی گل! احوالات چه طوره؟میبینم که عکسای صحنه دار برات میذارن!ههههههههههههههه


    گفت با هر سختي، آساني ست

    با هر رنج، شادي

    در دل هر غم، نشاط

    راست مي گفت او ...

    و من

    تا نرنجيدم نخنديدم ...!!!


    محمد جعفری(آزاد)
    لحظه های کنارهم بودن انقدر با ارزش هستن که برای یه دقیقه بیشتر با هم بودن باید جشن گرفت.یلدا مبارک
    .
    سلام داداش علی خودم.. خوبی..؟؟افتخار میدی داداشی.؟
    اره بابا اسمم و عوض کردم.. فارسی بود نمیدونم چرا با فونت فارسی لوگین نمیشد مجبور بودم تک تک کلمه های نام کاربری مو از توی سایت کپی پیس کنم تا بتونم لوگین بشم..فک کنم از وسطای مرداد بود عوض کردم..خوشحالم دو باره پیدات کردم...:king:


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار
    نه... اميد رو از قبل انتخاب كرده بودم....
    اول بسم الله غلط املاي از ما گرفتي....
    بابا بي خيال اينا عاديه.....
    سلام مهندس عزیز
    میخواستم خواهش کنم در سایت ما و در تالار عمران فعالیت کنید
    شدیدا به کمکتون نیاز دارم(شما میتونید یکی از مدیران یا مشاوران ارشد تالار عمران باشید)
    در صورت عضو شدن نام کاربریتون رو برای من مشخص کنید(من اونجا مدیر ارشد تالار عمران هستم)
    http://forum.noandishaan.com/
    موفق باشید
    خودعلی جان نمیدونم چرا..یهو بچه ها گفتن بریم کویر..الان خوبه..ما هم گفتیم اوکی..رفتیم!! :دی
    خب وقتی ت عزیزی مماخت هم لارجم عزیز میشه دیگه

    شبت بخیر باشه..خواب های پفکی ببینی
    سلام داش علی..خوبی شما؟؟نه مرخصی نگرفتم..همین جوری جیم شدم..رفته بودم کویر ..جای شما خالی..خوب بود.خوش گذشت..
    شما خوبی؟؟مماخ خوبه؟
    سلااااااااااااام داش علی!احوالات داداش جون؟خوبی؟آره دیگه بذاریم آخر فصل بشه بعد چوری ها رو میشموریم!ههههههه آخه یزدیا و اصفهانیا به جوجه میگن چوری!ههههههههههه!خوووووووووووووووب!خوش میگذره؟خر میزنی یا دنبال توب میدویی؟


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    سلام بر دوست خوبم
    خوب اخه دانشجو جماعت بیکار نیستن که هر شب بیان(البته برعکسه ها)
    هههه
    نه ممنونم
    بازم تبریک
    omid-1900
    ای ول ای وله ای ول 1900
    من اسمم علی و امید رو انتخاب کردم به دلیل
    ترفدار آهنگهای امیدم.....
    همون طور که از اسم امید مشخصه یعنی امید...
    1900 هم به همون دلیل که تو انتخاب کردی... از شخصیت 1900 خیلی خوشم میاد.. با اون آهنگهای بسیار زیبا که باپیانو نواخته میشد.....
    سلاااااااااااااااام داداش علی جووووووووووووووون
    با تاخیر عیدت مبارک
    اخه نبودم4 روز
    بعدشم روزت مبارک ها


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا