آرهههه...داشتم ميگفتم...
منم كم نمياوردم...همرو يكي دو تا بوس ميكردم....يه لپه اساسي ازشون ميكشيدم طوذي كه اشك تو چشاشون جمع ميشد....بعدش....
تا اينجا را داشته باش تا تو پيام بعدي بقيشو بگم....
چرا....؟
خوبم....فقط يه كم حرص تو وجودم هست...دنباله سوژه واسه دعوا ميگردم آدمه مناسبشو پيدا نميكنم....:دي
كي به من عيدي ميده اخه ...حرفا ميزنيا
اوه تا دلت بخاد....تا ديروز مامانم 2 3 تا بيشتر نوه نداشت...امروز يه صد تايي بچه اومده بودن عمو و دايي صدا ميزدن...