واییییییییییی شما هم خونه تکونی میکنین ؟؟؟ من که دارم از کمر درد و مچ درد و سردر میمیرم... تازه بوی رنگ و تینر هم بهش اضافه کنین ... مقاله بخونین.... خوبه.... منم هنوز مقاله می جوویم !!!
آنی نامرد من دیه دوزت ندارم...
من هر رو کلاس دارم می دونی چه همه خسته می شم؟! بعدشم این دو سه روز یه مشکل اساسی داشتم خدارو شکر به نیکی حلید!!!
ولی من دوزت ندارم!!![IMG][IMG][IMG][IMG]
تجسم کنید !!
تو یه روز سرد
پیجامه گرمت رو می پوشی و میپری تو تختت،
بالش رو درست می كنی، پتو رو می كشی رو خودت، خودت رو اینورو اونور می كنی، یكمم خودت رو می كشی، حسابی که گرم شدی چشاتو میبندی که بخوابی....
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش كنی!!
کجا بودی؟!!!
هی می یای هی میری!!!
اگه پیری بشین تو خونه واسه من هی غذای خوچمزه درس کن تا منم بشینم به کارم برسم
مامانی که خودش میره خوکش میزگرونه نباید به دخملش خرده بگیره!!!
سلام مامانی آنی... حوشله ندارم ینی من نباید یه روز تفریح کنم؟!!! جان خودم فردا انقده پست بذارم که خودت بگی دخمرم بسه دیگه مادر یه خورده استراحت کن!!! البته شباااا گفته باشم
مگسی را کشتم نه به این جرم که حیوان پلیدی است ، بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر ، یک به صد است طفل معصوم به دور سر من میچرخید به خیالش قندم . . . یا که چون اغذیه مشهورش تا به این حد گندم . . . ای دو صد نور به قبرش بارد ، مگس خوبی بود . . . من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد مگسی را کشتم . . . نویسنده: نامشخص
نه تو غر می زنی انگار که برام لالایی می خونی مامانی آنی.. [IMG]
من صبرم زیاده، تو هم تمرین کن ،اگه نه که خودم تمرینت می دم و دیگه پست نمی ذارم...[IMG][IMG]