در مرورد اخلاقم پرسیدیو گفتی من چطوریم یادم رفت جواب بدم
اصولا من آدم ساکتیم تا کسی باهام کاری نداشته باشه منم با کسی کاری ندارم تو خونه که از دیوار صدا درمیاد از من نه(به غیر از روزایی که دختر خالم هست) اگر هم بخوام حرف بزنم با اهلش حرف میزنم یعنی کسی که روبه روم هست و داره حرف میزنه باید خیلی دقت کنه تو حرف زدنش.به خاطر همین اخلاقام روزی هزار بار از خدا مچکرم که تو شهر خودم قبول شدمو روونه ی خوابگاه با اون دخترای لوس از خود راضی نشدم همین جوریشم نمیتونم هم دانشگاهیامو به غیر از دوستای خودم تحمل کنم .میدونم اخلاق های بدی دارم ولی دیگه چی کار کنم تصمیمم بر این شد که اصلا حرف نزنم تابا کسی درگیر نشم
واسه همین زیاد هم خوشبحال شوهرم نمیشه تازه اگه کسی بتونه با این اخلاقای من یه روز هم باهام سر کنه
نه اینکه حالا خیلی گند اخلاق باشما به موقعش خوب بلدم که ....