مخلصم داداش
حتما حتما
خیلی چاکریم عزیز
حتما حتما
خیلی چاکریم عزیز
-
فدات شم عزیز
حتما مزاحمت میشم
اونم رو چشم
ایندفعه اومدنی حتما
اومدم داداش
هفتم با بچه ها بودیم شما افتخار ندادین
اگه منظورت پنجشنبه هست که چابهار بودم امروز از اونجا اومدم ظهری هم دوساعت تهران بودم بیشتر نمیتونستم بمونم
خیلی اقایی
میام عزیز دوباره
سلام داش امید
اقا خیلی مخلصیم
بابا بیخوابی بدجور زده به کلم
صبحم کلی کاردارم نمیدونم چیکار باید بکنم
ماموریت بودم عزیز
تازه برگشتم
صندلی داغ monrose
الهي بنده
در اين شب عزيز
جيگرتو گاز بگيرم داداشم
نميدونم چرا ولي انگار سالهاست كه دوستمي
راستي تو اين همه جاي كشور رفتي منو نبردي چرا؟
سريعتر منزل دار ميشي كه با هم مسافرت خانوادگي بريم
منزل هم نگرفتي دو تايي مجبوريم ديگه مجردي بريم
البته ايگه منزل اين رو بخونه ديگه پايي برام نميمونه بايد با ويلچر منو ببري
عزيز دلمي دل انگيز
برم عكس اين جونور رو اسكن كنم بزارم بخنديم
سلام اميد جان
آره شرمنده كه تورو نتونستم دعوت كنم
چون فقط بهترين دوستام رو ميتونستم ببرم
شما ميدوني چيه...
آخه...
يه مشكلي هست...
نميتونم بهت بگم....
راستياتش به خاطر پاره اي از مسائل و مشكلات اخلاقي كه نميخواستم به روت بيارم
خانومم رابطه با شما رو منع كرده..
ايشالا در جهان ديگر هم رو زيارت كنيم و بتوني تو تولدم شركت به هم رساني
با تشكر
میشه منو در استفاده سایت کمک کنید؟ممنون میشم
سلام خوب هستید؟من تازه واردم.چه طوری میشه با کاربران ارتباط چتی داشه باشی؟ممنونمیشم جواب بدید
مرسی.آر حتماً ا.لطف میکنی......
وای من دوس دارم همین الان برم مرنجاب که میگید......
یعنی انقد خوشگله؟
احساس میکنم یه کلاه گشاد رفته سرم......
میرم.همین روزا میرم......
امید جان من با اجازتون برم لالا که خیلی خوابم میاد.
آرزو میکنم شبها و روزهای خوبی در انتظارتون باشه......
ولی مرنجاب میرم.
من میرم مرنجاب.
میرم.......
میرم،میرم،میرم.....
آها.
خوب خوبه......
شمال که اصلاً من جز مسافرتا حسابش نمیکنم دیگه.......
چه خوب.......اینطوری دیدید چقدرم بیشتر خوش میگذره.......
خوش به حالتون.ایشالا که حور میشه....
اصلاً من خودمم میرم......من میرم میام براتون تعریف میکنم
مرسی که درد دلم رو به عنوان یه مهندس ِ محرم گوش کردید......
مرسیییی.منم در عوض معماری یادتون میدم.......در ضمن خدمت از بنده اس.شما لطف داری.
وای چه عالی.....ولی خیلی وقته سفر نرفتیدا.....
من اردیبهشت شیراز بودم.من عاشق سفرم......همیشه هم در سفرم.هفته پیش هم کندوان بودم.قبلش هم ماسوله.قبل ترش هم کاشان و ابیانه و قمصر.کندوان عالی بود.........تازه بعدش تبریزم رفتم........
مرنجاب،نه متاسفانه.نرفتم.........
سفر زیاد میرید؟
من تازه عکساتونو دیدم.........
وای من عاشق شیرازم.بعدش هم ابیانه........
آها ااااا
ولی همچینم شبیه خس و خاشاک نیستا...........
آها رنگش.......oke
ببین میدونم اصلاً درست نیست که جلو یه مهندس کامپیوتر اینطوری صحبت کنیا.........ولی من از کامپیوتر متنفرم و اصلاً هم از هیچیش سر در نمیارم.
فتوشاپ و کد و اینارم که یاد گرفتم فقط واسه کارم بوده.رشته ام که عاشقشم....
اصلاً تا مجبور نشم حاضر نیستم برم سمتش.
توروخدا کارای سخت از من نخواید
ممنونم.مرسی.
نه ببینید.این معنیش اینه که یه کرمم تشخیص میده که باید سبز باشه و به سمت رنگ سبز بره.منم که شاپرکم حتی میدونم.
بعضی از آدما ولی اینو نمیفهمن..........
خوب آخه من که عکس ننداختم امید خان.........ولی پیشنهادشو میدم.........
شاید معنیش اینه که هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز بر میگرده به همون خودش.کرمه رنگ خودشو دنبال میکنه.......الکی....سلام حاج امید
خوبی؟
فردا رو بهت خبر میدم ببنم میشه
سلام دوست خوبم.
مرسی بابت امروز .خیلی خوش گذشت......
در ضمن آواتار جدیدتونم خیلی خوشگله
خواهش می کنم .اینم واسه من وظیفه بود.
سلام
من هم می دانم که باید یک حلقه بذارم و توی حلقه باید بگم تا وقتی شمارنده به null نرسیده ، به شمارنده اضافه کن
اما نمی دانم که چطور بگم (تا وقتی به null نرسیده؟)
یعنی رسیدن به null را چگونه مشخص کنم؟
سلام امید جان
واسه چی
هوا دیگه داره سرد میشه
اگه خواستید بیاین حتما وسایل گرمایی با خودتون بیارید
دیگه شکسته نفسی نکن دایی جان.40 50 سال که سنی نیست
http://mouhajer.wordpress.com/2008/02/28/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%8A%D8%B9%D8%AA%D9%8A/
لینک بالا که خیلی طولانیه!!! لینک سخنرانی های دکتر شریعتی. پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنی .خصوصا شماره 8و 9
لطفا برنامه ای بنویسید (به زبان #C ) که رشته ای را از کاربر دریافت کرده و بدون استفاده از تابع Length ، طول رشته را برگرداند.
با تشکر
سلام :
خاطره‌اي ازدكتر ژانكوكتو دانشمند فرانسوي:......
خبر نگاري تعريف مي كرد روزي به منزل ژان كوكتو رفتم خانه‌ي او در حفيقت كوهي از قاب عكس٬نقاشي‌هاي هنرمندان مشهور و كتاب بود.
ژان كوكتو همه چيز را نگه ميداشت و علاقه زيادي به هر يك از آن اشيا دتشت. در يك مصاحبه از ژان كوكتو پرسيدم: اگر مشكلي پيش بيايد چه ميكنيد؟
گفتم:مثلا همين حالا اين خانه آتش بگيرد و فقط مجبور باشيد كه يك چيز را با خودتان ببريد كدام يك از اين چيزها را انتخاب مي‌كرديد؟
ژان كوكتو قدري مكث كرد و گفت: آتش را انتخاب مي‌كردم.
بايد مانند ژان كوكتو هنگام بروز مشكل به جاي دست پاچه شدن و نگران بودن مشكل را تحليل و بي درنگ آن را حل كرد!
خیر از جوونیت ببینی دایی جون:w31::w31::w31:
سلام امید عزیز خوبی
کویر اومدی یا نه
مرسی ..به خاطر سایت ها
جیجرتو دایی جونببخشیدا باعث زحمت[IMG]جبران کنیم:w05::redface: -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...