یکی از بچه ها

میدونم..

اومدم..

سایته ........!
فک کنم 2 اینا .. دقیقاً نمیدونم بستگی داره کارم چقدر طول بکشه .. ولی میام ..
فعلاً عطا ..
روزت خوش

اه سایته بد .. هنگیده خیلی سنگین شده .. من واقعاً دیرم شده .. ببخشید من رفتم .. بعد از ظهر اینا بازم میام ..
فعلاً روزت خوش ..

اه سایته بد .. هنگیده خیلی سنگین شده .. من واقعاً دیرم شده .. ببخشید من رفتم .. بعد از ظهر اینا بازم یماد ..
فعلاً روزت خوش ..

برا منم هنگ کرده بود لعنتی! :|

به من نگو خاله .. خوشم نمیاد مرد گنده بهم بگه خاله ..
ای بابا حیف که نمیشه بعضی چیزا رو گفت و پرسید .. چون موش زیاده .. برا من که ثابت نشده ..
عطا .. :|
غلط کردن .. من نمیذارم!
من دیگه برم .. هوم؟ داره دیرم میشه ..

من باید برم یونی .. کمی زودتر جواب بده پسر .. دیرم شده ..

سرما خوردگیه خستم کرده....
من برم یه ربع دیگه میام..

خاله جون
من میخوام ثابتش کنی ..
آره میدونم .. :|
زود هم شناخته میشن ..نگران نباش ..

همیشه همینطوریه....هر وقت برنامه میریزم گند زده میشه توش...
کسی همچین جرئتی نداره...

خودتم کوشولویی ..
میگم ثابت کن ..
عطا؟؟ چرا اینطوری میگی؟ کسی نمیتونه غلطی بکنه!

کوشولو ..
ای بابا میگم نیست .. ثابت کن ..
اون که بعله .. ولی خو حواسم هست .. نمیذارم کسی پاشو از گلیمش درازتر کنه!

یه سری برنامه ریزی داشتم که هیچکدومش انجام نشد....
اصن حال نداد دیگه..

ایشششش .. من نیازی به این پپسیای تاریخ مصرف گذشته شوما ندارم ..
نیست .. نمیخورم ..
گفتم که خود دانی .. من ترجیح میدم اونایی رو که خوبن تو لیستم داشته باشم ..

مرسی...
نوروزم بد نبود....زیاد خوش نگذشت..

خوبم .. تو خوبی؟
من قبول ندارم .. تو برو آبنباتت رو بخور ..
خود دانی ..!

سرمای شدید خوردم...
خبری نیست تو چه خبر؟؟خوش میگذره؟؟

سلام

عع! کی گفته؟

خب بندازشون بیرون .. والا ..

مرسی خوبم...
سرما خوردم دارم میمیرم...
امروز گفتم بیام یکی صفحمو ببینم...
خوبی تو ؟؟؟

مرسی از محبتت عطا

سلام...خوبی؟؟؟
عیدت مبارک با تاخیر...

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﻫﻮﺍ ﺧﻴﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭﺗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺩﻳﺪﻧﺪ .
ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺷﻜﺎﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ،
ﻭ ﺟﺎﻡ ﻃﻼﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﺪ ،
ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺯﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻳﺨﺖ .
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ،
ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺧﻴﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ،
ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮﯼ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﻡ ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﯾﮏ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺮﺁﻳﺪ ؛
ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﺩ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻣﺴﻴﺮ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﯼ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻤﯽ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺏ
ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻭ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻦ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﮔﺸﺖ .
ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯼ ﻃﻼﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﺑﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻟﻬﺎﻳﺶ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ؛
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ .
ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
ﻫﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺧﺸﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﺑﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺍﺳﺖ ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ...
ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ

نگاه همه به پرده سینما بود.
(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای بود به گمانم...)
اکران فیلم شروع شد.
شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق...
دو دقیقه از فیلم گذشت
سه ، چهار، پنج ...
هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق!
صدای همه درآمد.
اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
و به یک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..

جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.

خدایا شکرت

با سلام
ضمن تبریک سال نو، تالار هنر برگزار می کند ...




منتظر حضور گرم شما هستیم |
:gol:

سلام مرسي عمو جونم توچطوري؟

سلااااااااااام.

گهری؟
فعلاً به نام کسی نیست ..

موشا؟ امممممممم کدوماشون؟

آره شرمنده، خیلی دیر کردم عطا .. آخه دو تا آزمایش انجام دادیم اتوبوسا هم دیر اومدن .. :|

خواهش....

بعدظهر خوبی داشته باشی عطا..
خدانگدار