یکی از بچه ها
پسندها
1,137

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تو بی ادبی چون گفتی کاراشو دوست داری :razz:
    هیییییییییییییییییع .. بی ادب ..
    بعله .. :razz:خخخ
    تازگیا گویا خشنتر شدم که خیلیا متوجهش شدنا .. :w20:خخخخ
    استغفرالله .. تو کاری ب اونش نداشته باش.. خودشون میدونن چیکار کنن .. :biggrin:
    :|
    اگه چیزی جز شوخی بود خودم پرتت میکردم بیرون .. دهه! :razz:خخخخخخخ
    آره میبینم که خیلی علاقه مند شدی بهش!خخخخ اگه شب اومدن پیشم منظورم با داداش دوقلوشه، میفرستمشون سراغت .. میگم خاطر خواه دارین .. :biggrin:
    ینی ب خاطر حالت اومدی پیش دوستات؟؟ بی معرفت!:razz::(
    :biggrin: ای بابا .. حالا بختک از کجا گیر بیاریم عصری.. شب نشده که :confused::d
    سلاااااام بچه محل
    ها ها ها ها:biggrin:

    راسی متاهلی خوش میگذره؟
    :razz:خخ
    بیا بیرون از اون گذشته .. نکنه میخوای لج کنم هان؟؟؟؟؟؟؟؟ :razz::D
    بخوریششششششششششش .. خخخ عمت داغ کرد مردک جوان :d
    تو براساس گذشته فکر کردی .. :razz: خخخ
    ایشششش .. دلتم بخواد! ی بدی نشونت بدم که هض کنی .. :d
    بابا من عصبانی نیستم باور کن .. :surprised:
    ینی انقد بدم که بخوام داغونت کنم ..؟ :|
    اوهوم
    غصه نخور! عطایی که من میشناسم محکم ر از این حرفاس! تو وجدانت راحته ..
    آخ گفتی .. منم این حسو تجربه کردم .. خیلی!!
    اما خب من آدمی نیستم که زودی بخوام برا کسی فدا کاری کنم .. ینی راستش زیاد اهلش نیستم .. نه اینکه کلاً نباشم .. اما خب همسر فرق داره ..
    اوهوم ..
    متوجهم .. خوب درک میکنم .. کاری نمیشه کرد .. خب ازدواج شوخی نیست باید خوب فکر کرد .. همسر ادم که بازیچه نیست ی روز بخواییش ی روز نخواییش ..
    ای بابا این مدت که نبودی من 4 تا دختر داشتم .. خخخخخ
    نمیدونی یکی از یکی شیطون تر بودن :)
    تازه یکی از دخترام هم دختر خالشو آورده بود و میگفت مامان دختر خالمم بشو دیگه:D
    الان فقط دوتاشون هستن .. بقیه رفتن ب درسشون برسن .. البته اون دوتا هم گه گداری میان پیشم :D
    حس شیرینی بود .. خخخخخخ
    تازه یکیشونم بابا داشت که سر دخترم دعوا و لج می کردم باهاش .. بعدش ب زور و ب خاطر دخترمون(!!!!) آشتی کردیم .. البته اونم چن وقتیه نیستش .. :biggrin:
    ب نظر من تنها بودن بهتر از اینه که کنار کسی باشی که هیچ لایقت نیست ..
    من الان تنهاییمو دوست دارم ..
    سلام:smile:

    عقد و اینا نبود بینتون؟؟ ینی مثل این بود که اسمتون روی هم بود درسته؟
    خب پسره خوب بهتر نبود که یکم بهش زمان میدادی تا با خودش کنار بیاد بعد راجع بهش حرف میزدی؟ تو چرا زود ب خواسته اون تن دادی؟ اون گفت جدا شیم توام قوبل کردی؟ باورم نمیشه .. البته من اونجا نبودم و نمیدونم .. اما ب نظرم بهتر بود کمی قانعش میکردی که حرف بزنین باهم .. نمیدونم چن سالشه اما تو بالغی و با تجربه میدونی که کات کردن به همین آسونیام نیست :(
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا