ای بابا این مدت که نبودی من 4 تا دختر داشتم .. خخخخخ
نمیدونی یکی از یکی شیطون تر بودن

تازه یکی از دخترام هم دختر خالشو آورده بود و میگفت مامان دختر خالمم بشو دیگه

الان فقط دوتاشون هستن .. بقیه رفتن ب درسشون برسن .. البته اون دوتا هم گه گداری میان پیشم

حس شیرینی بود .. خخخخخخ
تازه یکیشونم بابا داشت که سر دخترم دعوا و لج می کردم باهاش .. بعدش ب زور و ب خاطر دخترمون(!!!!) آشتی کردیم .. البته اونم چن وقتیه نیستش ..
