شبگرد23 Sep 9, 2013 سلام من كه متوجه نشدم خوبه يا بد ولي خواب تو اين سن فكر كنم ٦ ساعت كافي باشه انگليسيها درست گفتن
شبگرد23 Sep 9, 2013 من روزي سه ساعت ميخابم عادت كردم ولي بعضي روزها وقتي ميخابم بيدار شدنم با داد و فرياد مادرمه
شبگرد23 Sep 9, 2013 من آن پیرمرد خمیده پشتم که هر شب جمعه راهی دراز را می آید تا فانوسی بر کند دخیلهای فراموش شده را. ... توآن امام زاده مغروری که یک هفته انتظار را پایان نمی دهی به اجابتی
من آن پیرمرد خمیده پشتم که هر شب جمعه راهی دراز را می آید تا فانوسی بر کند دخیلهای فراموش شده را. ... توآن امام زاده مغروری که یک هفته انتظار را پایان نمی دهی به اجابتی
شبگرد23 Sep 9, 2013 خوش به حالتون من حسرت يه شب زود خوابيدن دارم خوشحال شدم ياربانو در پناه بهترين يار... شبت ستاره بارون...
خوش به حالتون من حسرت يه شب زود خوابيدن دارم خوشحال شدم ياربانو در پناه بهترين يار... شبت ستاره بارون...
شبگرد23 Sep 9, 2013 وقتي كه مي رفتي، بهار بود تابستان كه نيامدي، پاييز شد پاييز كه برنگشتي، پاييز ماند زمستان كه نيايي، پاييز مي ماند تو را به دل پاييزي ات فصلها را به هم نريز
وقتي كه مي رفتي، بهار بود تابستان كه نيامدي، پاييز شد پاييز كه برنگشتي، پاييز ماند زمستان كه نيايي، پاييز مي ماند تو را به دل پاييزي ات فصلها را به هم نريز
شبگرد23 Sep 9, 2013 گاهگاهی که دلم می گیرد پیش خود می گویم آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز؟ گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت سالها هست که از دیده من رفتی لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز .
گاهگاهی که دلم می گیرد پیش خود می گویم آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز؟ گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت سالها هست که از دیده من رفتی لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز .
شبگرد23 Sep 9, 2013 ديگه ندارم حتي نميتونم يه بيت شعر بنويسم خداحافظي كرد با من اون احساس هر روز يك شعر الان نميتونم
شبگرد23 Sep 9, 2013 ياد داري كه دلم چون كبوتر بر بامت نشست چشم اميدي كه بر دست تو بست اي دريغ !!! دانه اي از دست تو هرگز نديد دل من هرز پريد دل من هرز پريد ....
ياد داري كه دلم چون كبوتر بر بامت نشست چشم اميدي كه بر دست تو بست اي دريغ !!! دانه اي از دست تو هرگز نديد دل من هرز پريد دل من هرز پريد ....
شبگرد23 Sep 9, 2013 رضا صادقي اين شعر واقعا با احساس خونده امروز سحر گفت يكي از شعراي خودم بنويسم يادش بخير حس قشنگي بود كه روي كاغذ سرشار ميشد
رضا صادقي اين شعر واقعا با احساس خونده امروز سحر گفت يكي از شعراي خودم بنويسم يادش بخير حس قشنگي بود كه روي كاغذ سرشار ميشد
شبگرد23 Sep 9, 2013 عاشق بارونم زدن داريم وقتي حواست به خودت نباشه داريم جاي بارون بهاري روي چتراي شكسته ست
شبگرد23 Sep 9, 2013 تو همان عابری هستی که خزان دلم را با گام هايت بهار عشق کردی تو تکرار بارانی و نگاهت تابلو قشنگ شبی زيباست که مرا می خواند دلم آواره توست.
تو همان عابری هستی که خزان دلم را با گام هايت بهار عشق کردی تو تکرار بارانی و نگاهت تابلو قشنگ شبی زيباست که مرا می خواند دلم آواره توست.
شبگرد23 Sep 9, 2013 کنارم نشسته ای چشم در چشم من. در ساعت شنی آب می ریزم شاید این احساس ٬ جاودانه شود!!!
شبگرد23 Sep 9, 2013 من : دهکده ها نبض حقایق هستند او : مردم دِه با تو موافق هستند ناگاه صدای خیس رعدی پیچید : باران که بیاید همه عاشق هستند !
من : دهکده ها نبض حقایق هستند او : مردم دِه با تو موافق هستند ناگاه صدای خیس رعدی پیچید : باران که بیاید همه عاشق هستند !
شبگرد23 Sep 8, 2013 این قطار به هیچکجا نمیبرد تو را پیاده شو! ما در شهرِ اسباببازیها زندهگی میکنیم.