یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برگرد که بر بهارمان میخندند
    یک عده به حال زارمان میخندند
    آنقدرنبودنت به طول انجامید
    دارند به انتظارمان میخندند
    فرجش 5صلوات
    اللهم عجل لولیک الفرج
    سلام خوب هستید؟واقعا ببخشید که من دیر به دیر میتونم بیام.واقعا شرمنده.ایشالا جبران کنم!:redface:
    انگار مدتی است که احساس می‌کنم
    خاکستری تر از دو سه سال گذشته‌ام
    احساس می‌کنم که کمی دیر است
    دیگر نمی‌توانم
    هر وقت خواستم
    در بیست سالگی متولد شوم
    انگار
    فرصت برای حادثه
    از دست رفته است
    از ما گذشته است که کاری کنیم
    کاری که دیگران نتوانند
    فرصت برای حرف زیاد است
    اما
    اما اگر گریسته باشی ...
    آه ...
    مردن چه قدر حوصله می‌خواهد
    بی آنکه در سراسر عمرت
    یک روز، یک نفس
    بی حس مرگ زیسته باشی!
    انگار این سال‌ها که می‌گذرد
    چندان که لازم است
    دیوانه نیستم
    احساس می‌کنم که پس از مرگ
    عاقبت
    یک روز
    دیوانه می‌شوم!
    شاید برای حادثه باید
    گاهی کمی عجیب‌تر از این
    باشم
    با این همه تفاوت
    احساس می‌کنم که کمی بی تفاوتی
    بد نیست
    حس می‌کنم که انگار
    نامم کمی کج است
    و نام خانوادگی‌ام، نیز
    از این هوای سربی
    خسته است
    غنچه با دل گرفته گفت:
    زندگی
    لب زخنده بستن است
    گوشه‌ای درون خود نشستن است
    گل به خنده گفت
    زندگی شکفتن است
    با زبان سبز راز گفتن است
    گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد
    تو چه فکر می‌کنی؟
    کدام یک درست گفته‌اند
    من که فکر می‌کنم

    گل به راز زندگی اشاره کرده‌است
    هرچه باشد او گل است
    گل یکی دو پیرهن
    بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است!
    قیصر امین ‌پور
    اى‏ كه زود از بنده‏ات راضی مى‏شوى ، بیامرز برای او كه چیزی ندارد جز دعا
    عاشق اینم که ببینم وقتش رسیده
    عاشق اینم که صدا کنی بگی امدم
    دیگه چی از این بهتر
    می خوام درد هام و بگم
    نه نمی گم
    تو بیای دردی نمی مونه
    تو بیای غمی نداریم
    تو بیای خوشبخترینم
    فقط میگم
    دوست دارم
    خیلی دوست دارم
    برای انسان چیزی لذت بخش‏تر از این نیست که خداوند او را دوست می‏دارد و انسان توبه‏کار نیز شامل این لطف الهی است
    زندگی ریاضیات است . خوبی ها را جمع کنید ، دعواها را کم کنید ، شادی ها را ضرب کنید ، دردها را تقسیم کنید ، نفرت ها را زیر رادیکال ببرید . عشق را به توان برسانید .
    ایستادن اجبار کوه بود
    رفتن سرنوشت آب
    افتادن تقدیر برگ
    و صبر پاداش آدمی....
    پس حراج محبت کنیم که همگی خاطره ایم!
    "امیدوارم حیوانی را نوازش کنی
    به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
    وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
    چرا که به این طریق
    احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان"

    فوق العاده بود...!
    این متن پر امیده
    اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی
    و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد
    و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد
    و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی
    آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد
    بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی
    امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
    هرچند خُرد بوده باشد
    و با روئیدنش همراه شوی
    تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا