جرئتی داد به من شکل دگر خندیدن/ یک تنه گاه به هشتاد نفر خندیدن
گر شبی باشد و در حلقه ی رندان باشی/ می توان از سر شب تا به سحر خندیدن
صبح در بدرقه ی حضرت ایشان با هم/ تکه انداختن و تا دم در خندیدن
ذوق باید که تو را آب شود در دل قند/ تا شود سهم تو از عمر، شکر خندیدن
گاه گاهی بنشینیم و بخندیم به هم/ خنده دار است به هم چند نفر خندیدن
پیش از این خنده به جز وا شدنِ نیش نبود/ جرئتی داد به من شکل دگر خندیدن!!
بهترین خنده همین است که من می گویم/ یعنی آن گریه که پنهان شده در خندیدن!!
گر زمین هم خوردی، باز در آن حال بخند/ خنده دار است به هر حال دمر خندیدن
روز و شب خنده کن، این کار چه عیبی دارد/ آدمی را نکند رنجه اگر خندیدن
خنده کن خنده! بدان حد که درآید اشکت/ تا کند حال تو را زیر و زبر خندیدن
در جهان هشت هنر را متمایز کردند/ هست از جمله ی این هشت هنر خندیدن
ناصر فیض-املت دسته دار!!
----------------
انقدر خوشم میاد از این بشر!!
