یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • البته... چرا که نه... با ذکر یک ( السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین )
    خواهش میکنم خودم هم کلی اشک ریختم باهاش
    و برای بهترین دوستام فرستادم
    ۱۰ فاجعـه بـزرگ فتـوشاپی سال ۲۰۱۱مژده به جنازه های عزیز
    دور زدن قانون در حد المپیک!
    نامه عاشقانه یک قصاب به دوست دخترش
    جریمه مزاحمت برای خانم ها در چین
    فقط در چین ( تصویری)
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/414888-ثواب-گريه-براي-امام-حسين(ع
    سلام
    فعلا تو لیست انتظار .باید تاییدش کنن وگرنه ازش نوشتم
    نه نرسیدم بخونم اخه این هفته سرم خیلی شلوغ بو 2تا امتحان داشتیم و یه عالمه رسم پدرم در اومد اگه شد این هفته می خونم بازم بابت یاداوری مرسی استاد
    10 روز صبر
    10 روز انتظار
    10 روز تقکر
    10 روز حیرت
    10 روز غم
    10 روز درد
    اگر خودم امده باشم
    خودمم با پای اختیار برمی گردم
    10 روز وقت هست
    اگر زمین به اسمون بیاد
    کوهها بلرزن
    موندنم برگشتن باید باشه
    10 روز
    فقط 10 روز
    یاعلی یاعلی یاعلی
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/414815-و-باز-هم-آشکارا-چهره-یزیدیان-هویدا-گردید-و-دوباره-غزه-در-آتش-و-خون-،-به-کدامین-گناه-؟؟؟
    عکس هایی از دنیای زیبای کودکان!!

    عکس های دیدنی از شکار لحظه ها
    سلام.خوبین؟ببخشید من یه مدتی سرم شلوغ بود نمیتونستم زیاد بیام تو باشگاه..
    بابت شعر قشنگتون ممنونم.
    خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
    گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست
    مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
    زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
    ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
    نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
    مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
    ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
    چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
    که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
    تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
    خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
    ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
    به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
    غربت
    ماه بالای سر آبادی است،
    اهل آبادی در خواب.
    روی این مهتابی خشت غربت را می بویم.
    باغ همسایه چراغش روشن،
    من چراغم خاموش.
    ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب کوزه آب.

    غوک ها می خوانند.
    مرغ حق هم گاهی.
    کوه نزدیک من است: پشت افراها، سنجد ها.
    وبیابان پیداست.
    سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست.
    سایه هایی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست.
    نیمه شب باید باشد.
    دب کبر آن است، دو وجب بالاتر از بام.
    آسمان آبی نیست، روز آبی بود.
    یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.
    یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بزها بردارم،
    طرحی از جارو ها، سایه هاشان در آب.
    یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب، زود از آب درآرم.
    یاد من باشد کاری نکنم، که به قانون زمین بر بخورد.
    یاد من باشد فردا لب جوی حوله ام را هم با چوبه بشویم.
    یادمن باشد تنها هستم.

    ماه بالای سر تنهایی است.
    نپندار كه تنها عاشوراييان را بدان بلا آزموده‌اند
    و لا غير...
    صحراي بلا به وسعت همه تاريخ است!!

    (شهید آوینی)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا