یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • :biggrin::biggrin::biggrin:
    گفتم جو بدم به صحبتهامون ...بعدازمدتها:دی
    اره درک میکنم...دید همه جانبه به قضیه
    ولی خب...
    شرایط طوریه که نمیشه سرکارنرفت....ولی با احتیاط بیشتر...:)
    بیا باهم تصور کنیم:
    یک جای سرد...
    تاریک..
    با بوی تندوحشت
    که روح میکند از ادمی
    تازه اگر ،به احتمال ضعیف!زنده باشی....
    ...
    حالا مردی وارد صحنه میشود
    قد بلند...
    با ریش هایی موج دار
    اخمو......
    وچکمه های سیاه
    که حمل میکند
    پارچه های سفید ی را
    که بر شانه های رفتن...نشسته اند...
    وفرار در جانمان
    خمیازه های بعد از بیداریش را
    به رخ میکشد...
    ...
    حالا بیا کمی
    دوربین نگاهمان را
    جابه جا کنیم:
    با صدای گام هایمان شروع میکنم:
    تخ تخ تخ
    وهمان
    فضایی رنگ پریده
    با بویی تند...
    که شش هایمان را
    به زانو می افکند...

    وحالا اینبار مردی وارد داستان میشود...
    قد بلند
    مهربان
    ارام
    اما با چکمه هایی سیاه
    که همان پارچه های فهمیده را
    بر دوش میکشد...
    مردی که سالهااست
    با سنگ های سرد....
    باجسم های سردتر
    گرمای لبخندش را
    تقسیم میکند....
    وهرشب
    مست میکند تمام دنیایش را
    باهمان بویی
    که کافوردنیا خطاب میشود....
    ....
    سلام
    هوبم خوبییین؟
    میشه سریع شعرمو بخونین بعد نظرتون رو بگین؟
    واوو عجب دیدی///
    یعنی شما با رفتن سرکارخانوم موافق نیستین؟خواهرا سرکارنمیرن؟
    چ برنامه کاری دارین عایا؟
    خوبه سرکارمیرین...نه؟
    منم کارمیخوام خب:(
    اره خب
    حس کردم گرفته این خب...
    دیگه چ خبر؟:دی
    ي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
    کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
    چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
    اي آنکه در حجابت درياي نور داري
    من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
    برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
    از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
    کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
    در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
    کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
    ای جان من
    اگه بدونین چ خاطره ای رو زنده کردین
    من عاشق این متن شعرم
    خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستش دارم خیلی
    مخصوصا این تیکه اش


    اما...باش...!
    ای جان
    خودسازی خوب بود؟نتیجه داشت؟
    واسه من هوای خیمه و بچه های دل پاک دوروبرم خیلی تاثیرداشت...
    محرم متفاوتی داشتم....خیلی متفاوت...
    هفته پیش دیگه..
    ایام یک و دو و ...محرم...
    نبودین خب..:(
    مبر ز موی سپیدم گمان به عمردراز
    جوان به حادثه ای پیرمیشود گاهی



    جدی موهاتون سفید شده؟
    وای چ عالی...حتما حتما برنامه ریزی کنین و برین زیارت....
    اون چندوقت کجابودین نبودین؟
    هههه اینو خوب اومدین...
    خواهری ها همیشه خوبن...ولی داداشها روبعید میدونم مظلوم باشن
    نه؟
    ههه ای جانم....
    خب کی میزنه به سرتون که برین مشهد؟:دی
    اگه بشه
    اگه بریم
    اگه ...
    خداروچ دیدین
    شاید شما دوباره زودترازمامشرف بشین
    چ میکنین؟
    حال و روزگارخوبه؟
    چ خبرازخواهرجونای عزیز...؟
    هنوزم شیرمیخرین...یا نصب بخاری؟:)
    خب چندجادیگه ام برین
    تاباالاخره درست بشه
    وای...خب میرفتین:دی....
    هواچطوره اونجا؟بارون نیومد؟
    اره انشالله که درست میشه
    راستی اگه بطلبن میخوایم پیاده بریم تامشهد
    فکرکنین علی اقا............چی میشه اگه بشه
    وای چ عالی
    خب این یعنی منتظرخبرین برااستخدامی؟
    جمکرانم رفتین؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا