گلابتون
پسندها
14,699

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.خوبین؟خوش میگذره؟:heart:
    مرسی که منو دوست خودتون دونستین!!:w05::w27:
    ممنون.شما لطف دارید.
    امیدوارم شما هم شب زمستانی زیبایی رو پیش رو داشته باشید.
    میگم گلاب جان تو تالار ادبیات بخشی برای هایکو نویسی اینا هم داریم؟
    درود ... سايه جون چرا تو مسابقه خوانندگي شركت نميكني؟ دكلمه هات حرف نداره :victory:
    عید آمد و خانه ی خود را نتکاندیم / گردی نستردیم و غباری نفشاندیم / دیدیم که کسوت بخت آمده نوروز/ از بیدلی او را ز خانه براندیم / هر جا گذری غلغله ی شادی و شور است / ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم / آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما / پیکی ندوانیم و پیامی نرساندیم
    ديگه ببخشين چراغي كه به خونه واجبه به مسجد روا نيست
    میدونی شما منو یاد خاله م میندازین
    اون هم مثل شما بانوی اردیبهشته
    یه خانوم کامل و تمام و کمال
    مدیریت و ادبیات و شعر و موسیقی و در کنارش خانه و خانواده و گل و گیاه و و و و دیگه چی بگم؟
    تازه مطمئنم که دسپختتون هم حرف نداره:lol: ندید شرط میبندم
    از بیست هم گذشتین :w11:
    انشالله که همیشه موفق و خوشبخت باشین [IMG] :love:
    حتما خانم بزگيتون رو ميرسونم در ضمن از وقتي زهرا نيست اومدم تالار ادبيات يكم شلوغ بازي در اوردم
    خب وقتی مقایسه میکنی
    بچه های امروزی دارن مثل پادشاها زندگی میکنن
    نه صف نفت دیدن نه کوپن نه جنگ نه انقلاب نه کمیته نه نه نه
    بیخی مامان
    زنده باشی
    سلام سایه خانوم خوب هستین
    به یادتون هستم
    هنوز هم صدای زیباتون رو گوش میدم [IMG]
    قربونت مادر
    یادش بخیر چه کودکی زجراور وشیرینی بود
    هیییی

    سلام نه گلاب جان فعلا که بلاها سرم میاد خسته شدم گلاب جان از دست این نفهم جماعت خستم
    گلاب جان ممنونم دستت درد نكنه از بابت گل هم تشكر ويژه دارم خدمتتون الان اونطرف با زهرا صحبت ميكنم ميخوا ببينم ميشه مشكلش رو حل كرد يا نه
    سلام گلاب جان اره ظاهرا ويندوزش مشكل داره ميخواد عوضش كنه چون صبح از كافينت تونست بياد داخل بازم من تشكر ميكنم از پيگيريتون
    مگر تو شانه زدي زلف عنبرافشان را
    كه باد غاليه سا گشت و خاك عنبربوست
    نثار روي تو هر برگ گل كه در چمن است
    فداي قد تو هر سروبن كه بر لب جوست
    زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
    چه جاي كلك بريده زبان بيهده گوست
    رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت
    چرا كه حال نكو در قفاي فال نكوست
    اما پنجره

    انگاه که پنجره چشم هایش را بست..
    هنوز ماه میخندید و ستاره ها چشمک می زدند و درخت بالای تپه شنی پا به پای نسیم می رقصید و می شد از دل شب بوی چمن های شبنم خورده و خاک نم نشسته را حس کرد قورباغه های کنار برکه یک درمیان اواز میخواندند جیر جیرک ها هم بودند
    اما پنجره خیلی زود خوابش برده بود ...

    (ارش پاک..)__________________
    سلام سايه جان وقت بخير

    تقديم به شما و دختر كچولوتون
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا