کالیگولا
پسندها
3,162

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
    هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
    منم هی ...کامران نمیدونی اصلا مثل مه فرا گرفته کل سایتو این حسه غریب لامصب دلتنگی هر جا میری اثرشو میبینی ....حالم داره بد میشه .....
    سلام کامران جون
    خوبی ؟ خووووووووووووووووووووووووووووووووبی ؟ چیزی شده ؟


    اونروز اومدم ازت سوال کردم بعدش تو رفتی، منم نتوسنتم بگم

    الانم دارم آهنگا رو گوووش میدم
    بهت تبریک میگم مهندس، قشنگن و دوست داشتنی، ایشالا یه روز بیام پیشت جلوم گیتار دست بگیری من گوش بدم ، آخه من خیلی جو گیرم :D ( نگی میرقصه ها، من بلد نیستم بلقصم :D )
    کامران این عکس رو برا همین گذاشتم ... گل قشنگی بوده ... اما اگه نگاه کنی می بینی که ...
    امروز تصادفی این عکس رو دیدم . جالبیش برام مثل نهالی که گفتیه ..... دارم به این فکر می کنم که من هم !!؟
    سلام کامران !
    خوبی ؟
    من اومدم ولی این جا یجوریه ؟ خیلی برام جالب نیست!:w05:
    نه نه اصلا !!!من خيلي حرفه اي كاراشونو دنبال ميكنم البته اين نظر منه بعضي وقت ها خيلي تند مينويسم
    گاهي هم چرند
    اما اين و جواب ندادي كه من دارم اشتباه ميكنم يا اينكه واقعا داريم به سوي افول يا انزوا پيش ميريم!!!جوابت خيلي مهمه چون باعث ميشه كه دوباره از اول همه چي و review كنم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=666010#post666010
    P.637
    نمي خوام اداي ادمايي كه مشكل رو ميبينن و ميگن "خوب كه چي"!!!بعد ميگن مگه مشكليه""""؟""" رو درارم ولي اگه دنيا داره رو به انزوا ميره پس يا اين نوشته من غلطه يا من دارم راهم رو اشتباه ميرم !!
    دنياي موسقي هيچ وقت دروغ نميگه حداقل من كه 10-12 ساله با ارگ و پيانو سر و كله ميزنم دروغ نگفته
    درستهSIN واره هي افول و نزول داره اما سقوط نه!!!نظرت چيه؟
    سلام کامران ... خوبی ؟
    من فقط می خواستم 1 ماه دور باشم از باشگاه ... هم برا امتحانا نمی تونستم بیام و هم ...
    ممنون که خبرمو گرفتی :gol:
    سلام مرد
    حالت چطور ه؟
    کا می دلمان برایت تنگ شدئه بود .
    گاهي تو نوشته هات چيز هايي ميبينم كه مثل ه يه كليد ه كانه تلنگري ادم و حال مياره!!
    پوزش!!!
    ديشب متن ابي رو ميخوندم نه يه بار نه دوبار 6 بار !!!!واقعا داغ كردم .بگذريم
    يه سر زدم داستان سرا و نقد ادبي !!!
    نميدونم جديدنا اينجور خشن نوشتن مد شده يا واقعا واقعيت امر اينجوريه!!!
    يكم از نوشته هاي سوسول وارم بدم اومد با وجود اينكه ادم انعطاف پذيري نيستم اما خوب شايد عادت كرديم به مثلا طنز نويسي اين جور نوشته ها به كاممون نيست
    نوشته هاي شما كه جاي خود داره !!!؟
    سوال:جريان چيه؟
    در كله مبارك لامپي روشن شد از نوعه كم مصرفش!!!داستان سرا ميخوانيم از براي دلگرمي و الزايمري جهت تسلاي خودمان از براي سالگرد و يادبود استادمان رفيقمان جانمان!!
    از دست نوشته هاي سوسول وارمان بسي بسيار خنده مان گرفت زماني كه قصد داستان سرا كرديم
    نميدانم چرا خشن گونه نوشته اند اين اخوييان و برادران گرام!! ا همه را ميخكوب ميكنند مرا كه pvc گونه چسباندند ناشيانه!!!
    فقط اين را فهميدم گيوه بالا كشيديم تا 4 نعل يورمه كنيم اما نه پايمان پينه بست از بس زوارش در رفت!!!
    پ .ن.دچار علامت سوال شده ايم از نوعه دهشتناكش!!!!
    وای کامران چه کردی!!!!!عجی چیزیه!!!تا حالا کیک اینجوری ندیده بودم!!خیلی شیکه پسر!!شوهر خوب پیدا نمی کنی ولی کیک پیدا کردنت عالیه!!!تو اشتباهی اومدی توی این بیزینس!!باید می رفتی آشپز می شدی!!
    مرسی کامران جونم.یه وقت فکر نکنی سنم رفت بالاها!!نه!!من الان این سنم به خاطر اینه که سالی دوبار تولد میگیرم!!برای همین دوبرابر می باشه سنم!!! [IMG]
    سلام عزیز خوبی؟
    تولد آرامشه جا نمونیا :d
    تولد آرامش
    [IMG]
    سلام کامران....
    مرسی بابت تبریک! تو به من لطف داری.....:victory:
    ای بابا،
    شکسته نفسی می فرمایید؛:w12:
    چند بار گفتم تا حالا از سبک نوشته هات خوشم میاد!:w16:
    من صرفا می نویسم چون باید بنویسم!
    نوشتن برام یه نیازه تقریبا!
    اما برای تو یه ارزشه....
    و فکر می کنم این روزا بیشتر به دنیا توجه می کنی! بهتر می بینی!:w11:

    موفق باشی؛ به قول خودت کماکان!:victory:
    سلام
    تو خجالت نمیکشی زمانی پرسپولیسی بودی؟؟؟
    زمانی بماند !خجالت نکشیدی دوباره عنوان کردی آن هم در ملا عام!!!
    اصلا به قیافت نمیخوره !!!:razz:
    مگه آبجی اون موقع کجا بوده که تو اینطور از آب دراومدی!!هان؟؟
    بشکنه این دست که نمک نداره!!
    هی روزگار!!!هی...
    شیرین هم خیلی کم پیدا شده .
    من بعد از نمایشگاه نه دیدمش نه باهاش حرف زدم.
    ممنون که به یاد همه و به یاد اون روزا بودی
    من بازی رو نصفه ول کردم چوبمو دادم بهت میگی با دسته بیل بزنیم؟!!
    دسته بیل تاثیر ندارهه! با این بزن کیفشو ببر!!!
    من اومدم در عین جدیت با شما صحبت کنم! !! من به خاطر پسرم از این به بعد با شما شوخی ندارم!!شما در حد یک وکیل باقی میمونید!!شما از الان تا وقتی که برام یک عروس بیاری دوست من نیستی و فقط یک وکیل هستی!!بعد از اومدن عروسم به این دنیا من با شما دوباره شوخی میکنم!!![IMG]
    و من ا.. توفیق
    خب کامران جان من باید به همه چیز فکر کنم بحث من و شما که نیست!!ببین من اگه با یه مسیحی ازدواج کنم بچه م هم مسیحی میشه بعد که میاد انتقام بگیره و عاشق دختر یکی یه دونه ت میشه اون وقت تازه گل دختر شما شرط میزاره که الا و بلا شوهر من باید مسلمون باشه(چون اون موقع مثل الان پسر کم نیست!کلی زیاده) بعدش بدبخت پسرم به همه ی درهای قبلی درد مسلمون شدن هم باید اضافه بشه!1 (مادر بمیره واسه اون دلت چی میکشی آخه مادر)[IMG]
    دیدی؟؟تند باش بگرد مسلمون پیدا کن!!دل بده به کار!حتما پیدا می کنی[IMG]
    اون به خنده ی من توی دست نوشته ها در!!!آخه من همون موقع تلافی میکنم دیگه توی دلم کینه نگه نمی دارم! [IMG]
    یه وکیل که بیشتر نداریم باید هی سراغش رو بگیریم بخندونیمش که سرحال بیاد یه نگاهی به عکس های آلبومش بندازه بلکه ما رو از این بوی ترشیدگی راحت کنه!!
    ok بابا!!خب اون رو دوست نداشتم دماخش دراز بود بچه م هم پس فردا دماخش دراز میشد!!بعدش میگفت مامان تو چرا زن این آقاهه شدی که من دماخم دراز بشه؟!!من به بچه م چی میگفتم؟؟میگفتم وکیل خانوادگیمون زورم کرد گفت این خوبه منم گفتم باشه!بعدش بچه م کینه ی تو رو به دل میگرفت بعدش میومد که ازت انتقام بگیره!!بعدش تو اون موقع با یه دختر کلی خوشگل ازدواج کردی یه دخمل خیلی خوشگل هم داری بعد بچه م یه دل نه صد دل عاشق دخترت میشه1!بعدش بین عشق و کینه ی دیرینه گیر می کنه و دچار دودلی میشه و کلی توی فکر میره و افسردگی میگیره که چی کار کنه!!
    دیدی حالا!؟!من نمی خواستم بچه م دچار دوگانگی بشه برای همین گفتم نه!!!!! [IMG]
    کامران از دستت کلی شاکی میباشم ها!!!برای شانلی داری شوور پیدا می کنی؟؟مگه تو وکیل خانوادگی ما نبودی؟ من تازه کلی از شاملی بزرگتر میباشم!!قهر!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا