پیرجو
پسندها
16,602

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلامی گرم به گرمای خورشید ظهر گاهی
    خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
    آق مدیر عزیز، یه نکته خیلی جالبی که دیدم الان تو صفحت، این بود که همه اومدن اینجا دارن بهت خوش آمد گویی میگن برای برگشتت، ولی نظر من کاملا برعکسه، و باید بهت بگم من اومدم اینجا تا هم یه سلامی داده باشم خدمتت و هم ببینم این مدت که رفته بودی مرخصی، خستگیت در رفته یا نه؟
    ایشالا که خوب استراحت کرد باشی و خودتو آماده کرده باشی برای کارای جدید ...
    موفق باشی
    در پناه حق
    سلام علیکم
    با دیال اپ اومدیم بهت سر بزنیم دهن ادم پیاده میشه اینجوری
    سلام بابا بزرگ:redface:.دلمون براتون کلی تنگیده بود.خوبین ایشالا؟:gol:
    مرد!!

    تو داری با این حرفا گند میزنی به آرزوها و رویاهام....

    ( این دیالوگ رامبد جوان بود تو فیلم سوغات فرنگ،دوسش داشتم)

    البه فیلم با توجه به فرهنگ ایرانی ضعیف بود...پدر تو اون فیلم یخورده فدا ایرانی بود...اصلا نتونست حس پدر نگران رو منتقل کنه...

    اهههههههه

    بی خیال..بریم سر اصل مطلب....

    من فکر کردم الان عمو هستم...

    تو چرا بچه نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نونت کم بود؟آبت کم بود..؟؟؟ها؟؟؟


    راستی آزادیت مبارک..آدمین هم بی رحمه ها!!!
    تفکرات من:

    تو باید مهندس برق باشی.....

    شاغل و دانشجوی فوق لیسانس....

    متاهل ....

    2تا بچه داشته باشی.......

    یه پسر 4 ساله و یه دخمل 2 ساله.....

    هیکلی و ته ریش


    نگو نه که خودکشی میکنما!!
    سلام بهتاش جان . دیگه بیش از این این بنده رو شرمنده نفرمایید .
    روزه نمازتون هم قبول باشه
    آخه چرا مومن؟؟؟؟

    تو داری تمام تفکراتمو میریزی بهم.....
    داری زندگیمو خراب میکنی.....

    آخه چراااااااااااااااا؟:d
    پیرجو جان سلام
    طاعات و عباداتون قبول درگاه حق انشالله :hypocrite:
    چه کار می کنی با روزه ها ؟ سخت نیست که ؟ ;)
    انشالله همیشه تندرست و پیروز باشی عزیز.
    سلام پیرجوی عزیز, نام کاربری منو از rezaarman به reza.a تغییر بده
    خوب اون قبلیم چشماش حرکت میکرد:D
    از ترس اشکان نمی تونم تو همه جور سایتیم برم:w22:
    دستت درد نکنه همینو میذارم تا بعد:redface:
    شایدم خدا خواست تکون خورد:D


    خدایا! سپاس ...

    سپاس تو را !

    كه به هر انسانی

    سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...

    حقیقتِ تنهایی؛ تویی !

    و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...

    پس تنهایی ام را نیرو ببخش

    زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد

    با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...

    تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...

    آری؛

    وقتی این تنهایی در تو و از توست

    می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...

    پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...

    آری؛

    نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...

    پس بر من بتاب که

    بی عشق تو،

    بی نگاه تو،

    بی تو ...

    رو به غروب رهسپارم !

    آری؛

    مرا به طلوعی دیگر برسان ...

    سپاس ...

    helia
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا