پروشا*
پسندها
922

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برادر حاج اس اچ بگو:D.....خوبیم شما خوبین ؟ خانواده ... اقوام دور و نزدیک چطورن؟:w07:
    همیناش باحال بود دیگه...اون لذتی که موقع خوابیدن داشت چون وجدانمون آروم بود که درسامون رو خوب خوندیم...البته قبول دارم واقعا سخت بود...
    اما واس اینکه به جایی برسیم باید سختی بکشیم...
    توی تاکسی نشسته بودم خانوم کناریم گفت : اقا هر جا ممنون باشید پیاده میشم...

    ملت قاطی کردن بخدا....
    والا..واقعا راست میگی...یادمه اون روزها که میگفتن برید دانشگاه دیگه تمومه..راحت میشید..دیدم چقدر راحت شدیم...به قول خودت:
    زندگیه داریم!
    راستی گفتی نمره یاد این افتادم:استرسی که ما واسه دیدن نمره هامون تو سایت دانشگاه داریم..
    تروریست القاعده واسه عملیات انتحاری نداره..
    سلامتي پســري كه از 7 سالگي شد بچه ي طلاق ...
    از اون به بعد ديگه پدر و مادرشو نــديد ، ولي بازم با اين همه كمبود
    كم نياورد و تحصيل كرد و عاشق شد ..
    ولي وقتي رفت خاستگاري عشقش
    يه جمله از درون خــُردش كرد ..
    پــدر دختر : كسي كه طعم خوشبختي رو نچـــشيده نــميتونه كــَسِ ديــگه رو خوشبخت كــنه...
    واس منم همینطور...نمره های میکروبیولوژی و شیمی آلی نیومده هنوز....
    بابا منظورم بعد دانشگاهه...این ترم که وحشتناک بود...دانشگامون بیش از حد سخت گیرن..امتحاناش..استاداش و...بعد آخرین امتحانم اینقدرخوابیدم که خسته شدم الان دارم خستگی اون چند روز بعد امتحانات رو از تنم بیرون میکنم...
    من هستم… زنده ام. نفس می کشم…
    هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم و بی هوا به سرم می زند تمام مسیر دانشگاه را تا خانه پیاده بیایم..
    هوس می کنم تنها قدم بزنم… تنها گریه کنم…
    تنها گوشه ای ساعت ها بنشینم و زندگی ام را مرور کنم.
    اما هنوز هستم..
    هنوز عاشق بارانم…
    هنوز بوی اقاقیا… بوی نعنا..
    بوی چای تازه دم مادرم را دوست دارم
    آخ که گفتی....من که اینقدر استراحت کردم الان دارم استراحت میکنم تا خستگی ناشی از اون استراحت ها از بین بره...ههههه
    وای آخه پروش جون این چ عکسیه.........دوس داری ی جیغ بزنم ؟
    نه میخوام بدونم دوس داری؟:D

    :gol:
    بلللللله.... من در کلیه ی موارد با ایشان همسو و هم عقیده میباشم

    بسلامت دخترخاله خوش اومدی فهلنی...:d
    اورین.... حالا شد...اگه اذیتم بکنه من بهش حق میدماااااااا:d
    ای بابا خب کار داره بنده خدا خسته میشه.... شمام اذیتش نکن بدو اشتی بدو :d
    جدی میگی؟ اخه الان دارم انتخاب واحد میکنم موندم چکار کنم امروز اولین روز انتخاب واحده تازه

    8 واحد برداشتم..... فک کنم یه ماه باس باشگاهو تعطیل کنم...تازه داشتم یه داستان مینوشتم مثلا:(

    راستی دختر خاله .... اونیکی دختر خالمون چطوره؟:d
    سلام پروش جان حالم خوش نیس:confused:از دست دانشگامون اخه شما بگو چطور میشه 8 واحد رو تو یه ماه بخونی؟:razz:

    شما چه خبر؟:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا