قدم مي زني
تاريک است
خياباني ساکت
بر خلاف هميشه ...
مي روي
در مسيري ميان درختان
صدايي نيست
جز صداي رودخانه ...
پيش مي روي
دوست داري
تا ابد بروي
بي وقفه ...
آرامش است
که مي بارد
و پرواز روياهايي
که در سر داري ...
به خودت که مي آيي
رسيده اي
لبخند مي زني ...
فردا شب
با اوج بيشتري
پرواز خواهي کرد ...!