shadmehrbaz Aug 28, 2009 چه جوري دلت مياد كسيو كه بهش نظر داري بزني له كني؟! خدا كنه بيفتي تو دريا همون كوسه هه بخورتت !
shadmehrbaz Aug 28, 2009 مطمئني خدا آدرسو اشتباه بهت نداده؟!! واسه چي واسه من عكس ميذاري? هان؟هان؟ اون نهنگه يا دلفينه؟كوسه نيست؟ مگه نگفتم ملينا يعني چي؟! بهت ياد ندادن وقتي ازت سوال ميپرسن جواب بدي؟
مطمئني خدا آدرسو اشتباه بهت نداده؟!! واسه چي واسه من عكس ميذاري? هان؟هان؟ اون نهنگه يا دلفينه؟كوسه نيست؟ مگه نگفتم ملينا يعني چي؟! بهت ياد ندادن وقتي ازت سوال ميپرسن جواب بدي؟
spow Aug 27, 2009 چوب کبریت به جای قلم خون بر زمین چکیده به جای جوهر ، پاکت از یاد رفته ی باند پانسمان به جای کاغذ... اما چه بنویسم؟ شاید تنها فرصت نوشتن نشانی خود را داشته باشم شگفتا! جوهرم منعقد می شود... برایتان از سیاه چالی می نویسم در یونان!
چوب کبریت به جای قلم خون بر زمین چکیده به جای جوهر ، پاکت از یاد رفته ی باند پانسمان به جای کاغذ... اما چه بنویسم؟ شاید تنها فرصت نوشتن نشانی خود را داشته باشم شگفتا! جوهرم منعقد می شود... برایتان از سیاه چالی می نویسم در یونان!
MEMOL... Aug 27, 2009 می بایست از همه چیز خالی شد ... پاهایم، مرا تا ابد خواهند برد ... دست هایم، لمس خواهند کرد محیط را ... گوش هایم، صدای بلوغ موج ها را درک خواهند کرد ... چشم هایم، خیره خواهند ماند به روشنایِ دل انگیز ستایش ... و لبم، بوسه خواهد زد، بر دستان خدا ...
می بایست از همه چیز خالی شد ... پاهایم، مرا تا ابد خواهند برد ... دست هایم، لمس خواهند کرد محیط را ... گوش هایم، صدای بلوغ موج ها را درک خواهند کرد ... چشم هایم، خیره خواهند ماند به روشنایِ دل انگیز ستایش ... و لبم، بوسه خواهد زد، بر دستان خدا ...