عزیزممممممممممممممممممممم
این خجالت داره اخه؟
قربونت برم این چه حرفیه....
محمود پسر خالمه.... بعد از چند سال همدیگه رو دیدم ( اخه دانشگاه بود... هر وقت ما میرفتیم خونشون یا خالم اینا میامدن اون نبود) یهو چشمشو گرفتم....
اوایلش چیزی بروز نداد... تا چند سال بعدش اعلام کرد.. تو این مدت هم حرف همه رو میزد به جز من... اما وقتی خواستگار امد واسم ترسید یهو به خودش جنید و امد خواستگاری..... هیچ کس انتظارشو نداشت.... همه اینجوری شده بودن
وقتی امد خواستگاری من.... (اخه سنم خیلی کم بود ... سوم دبیرستان بودم)......