صدای سکوت
پسندها
4,256

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این پسرای که میگن هر دختره دهه شصتی با آهنگ یه حلقه طلایی رقصیده. اینا همونایی هستن که توی عروسیا با کاپشن چرمشون با آهنگ جونی جونم از خود بیخود میشدن و طول مسیر تالار رو میلرزوندن
    :))))))))))))‬
    سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه، نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت هستش، شک نکن
    لذتی که تو دیدن انواع فیلم و سریال تو فصل امتحانات وجود داره تو هیچ فصل دیگه ای وجود نداره!!=))))
    والا=))))
    لذت چشیده ها خودشون میدونن چی میگم؛))))
    وای آبجی تجارب خانه داریت تو حلقم:D
    یکی ندونه فک می کنه الان چن سالته !!! چه خوبه که مامانم تو رو نمی بینه !
    یكی از شباهت های اكثر خانوم ها اینه كه:
    طرز تهیه انواع استیك و ژیگو رو از برنامه آشپزی دنبال می كنن
    آخرش شام همون كوكو سبزی رو درست میكن
    ﺑﺎﺑﺎم اﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻌﻪ ...؟ ﻣﯿﮕﻢ: ﻧﻪ!! ﻣﯿﮕﻪ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺱ می خونی ...؟
    یه زمانى آرزومون. اين بود زودتر بريم كلاس پنجم به جاى مداد با خودكار بنويسيم....
    چقدر زود بزرگ شدیم
    يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد:

    آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد،

    منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

    دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

    يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی؟ :))
    من وقتی 5 ثانیه قبل زنگ ساعت بیدار میشم و خاموشش میکنم، احساس میکنم بمب خنثی کردم!! یه همچین آدمیم من!
    از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم
    به اين موضوع تا حالا فك كرده بودين كه لامصـــب موقع درس خوندن، زل زدن تو دیوار هم جذابیت خاص خودش رو داره :|
    خوبی چه خبرا؟ امروز انقد اینجا بودم حالم بد شده دیگه:confused:
    به خاطر تو اومدم :smile:
    عزیزم یه سوتی بزرگ دادی تو اسم من بپر ویرایشش کن;)
    فدات ممنون
    سلم عزیزم خوبم تو خوبی شرمنده دیر جواب دادم چه خبرا؟
    ای ساقیا مستانه رو آن یار را آواز ده

    گر او نمی آید بگو آن دل که بردی باز ده

    افتاده ام در کوی تو پیچیده ام بر موی تو

    نازیده ام بر روی تو آن دل که بردی باز ده
    بنگر که مشتاق توام مجنون غمناک توام

    گرچه که من خاک توام آن دل که بردی باز ده

    ای دلبر زیبای من ای سرو خوش بالای من

    لعل لبت حلوای من آن دل که بردی باز ده

    ما را به غم کردی رها شرمی نکردی از خدا

    اکنون بیا در کوی ما آن دل که بردی باز ده
    تا چند خونریزی کنی با عاشقان تیزی کنی

    خود قصد تبریزی کنی آن دل که بردی باز ده

    از عشق تو شاد آمدم از هجر آزاد آمدم

    نزد تو بر داد آمدم آن دل که بردی باز ده
    سلام!
    حال همه‌ی ما خوب است
    ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
    با اين همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

    تا يادم نرفته است بنويسم
    حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببين انعکاس تبسم رويا
    شبيه شمايل شقايق نيست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
    بی‌پرده بگويمت
    چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نيک خواهم گرفت
    دارد همين لحظه
    يک فوج کبوتر سپيد
    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    يادت می‌آيد رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام بايد کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آينه،
    از نو برايت می‌نويسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن! "
    سلام آبجی.... مرسی....

    بیا گرمش کنیم.... چوبش با من ........کبریت بیار
    عزیزه دلم حتما لینکشو واسم بزار....من خبر نداشتم..اها صبا...فهمیدم حل شد..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا