صدای سکوت
پسندها
4,256

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حیف نون می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره. با خودش فکر می کنه، می گه: الان اگه برم
    بگم نردبونتون رو بدین، شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه، یا بگه نردبون ما شکسته، یا بگه نردبون رو
    به یکی دیگه قرض دادیم. خلاصه می ره دم خونه همسایه در می زنه، همسایه میاد دم در می گه: بله
    بفرمایید... حیف نون می گه: برو بابا شما هم با این نردبونتون!
    اینایی که همیشه کلید دارن اما زنگ میزنن و آسایش آدمُ بهم میزنن !
    همونائی هستن که هر بار میرن حموم میگن حوله !

    دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش !
    یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد !
    سه تا چيز هست که هيچ وقت آدم نميتونه فراموششون کنه
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    صبحانه، ناهار، شام
    قرار نيست که همش احساساتي باشه!!


    بچه های الآن سختی میکشن ؟
    ما دهنمون ... شد انقدر دفتر خط کشی کردیم .
    یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی !
    اگه دیوید بکام اسم پسرش را می ذاشت ایام، صداش می کردند ایام بکام، حال می کرد!

    این کتابای ریاضی آسون ترین مثال هارو خودش حل می کرد بعد دیدین سخت ترین مساله ها رو میذاشت ما حل کنیم ؟!
    اولین بار که تو عمرم تقلب کردم ؛ سال اول ابتدایی ؛ امتحان ریاضی: پیس پیس (خطاب به جلوییم) گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش؟ جلوییم: چپ! من : چپ کدوم طرفه؟!... همچین اسکلایی بودیم ما !


    اينايي که کسي از کاراشون سردرنمياره،
    اينايي که کاراشونو هميشه ساکت و آروم انجام ميدن،
    اينايي که عشقشون لباس مشکيه،
    اينايي که دلشون نمياد وقتي که خوابي بيدارت کنن،
    اينايي که روزا براشون بي معني شده و شبا فقط کار ميکنن،
    اينايي که با ديواره خونه ها يه دنيا خاطره دارن،
    اينا رو خيلي زياد مواظبشون باشيد،
    اين لامصبا دزدن
    حیف نون بعد از دعوا و جر و بحث با خانمش:

    اگه بخاطر یارانه ها نبود تا الان میکشتمت !


    شت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین !
    میگم برو اونور پول ندارم !
    میگه نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود !
    از باغ می برند چراغانی ات کنند

    تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

    پوشانده اند صبح تو را ابر های تار

    تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

    ای گل گمان مبر به شب جشن می روی

    شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

    یوسف ٬ به این رها شدن از چاه دل نبند

    این بار می برند زندانی ات کنند

    یک نقطه بیش، فرق رحیم و رجیم نیست

    از نقطه ای بترس، که شیطانی ات کنند

    آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

    گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
    طرف می گفت دوست دارم بچه ام پسر باشه که نسل بابام باقی بمونه! انگار باباش ببر مازندرانه...

    امسال نمایشگاه کتاب نرفتم. خودم تو خونه سیب زمینی سرخ کردم خوردم!!!
    رفتم توی کوه داد زدم: یعنی از من خوشگل تر هم هست!؟ صدا اومد: هست هست هست… هیچی دیگه، برگشتم خونه!
    خعلیییییییی باحال بود:w15::w15:

    خارجي ها قبل از امتحان:موفق باشی رفیق
    .
    .
    ايراني ها قبل از امتحان: برسوني ها!!!
    اوکی فقط میشه فردا بیام بگیرمشون!:w01:
    آخه الان نصفه شبی گناه دارن خب:w05:
    اصلا چی می خوای از جونشون:D
    خب غافلگیرشون کن ...!
    از تله موشم می تونی استفاده کنی !:D
    اگه نشد دیگه باید خودم وارد عمل بشم!!!!!
    سلام

    عالی بود،دلم میخواد همش بخونم

    فقط...
    .
    .
    فقط شرمم میشه


    خیلی ماهی گلم
    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
    به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

    چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
    تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم

    نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
    اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

    اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
    حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

    چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
    چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم

    یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
    اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

    سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
    دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

    علیرضا قزوه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا