ا؟ جدا" جلل خالق ماهم دوتا کوچه با شما فاصله داریم که.. بعد از اون بلوار خرابه ..
فهمیدی کجارو می گم؟؟
فهمیدی کجارو می گم؟؟
-
مرثی آبجی گلم.. چشماتون قشنگ می بینه..
اب نداره آبجی.. شما بگو شایدم همشهری شدیم(توهمی)
شما کجا می شینین؟
آرررره
لایه هایی از خاک و دیروزها ...
سایه ها در مهِ حرف هایی که نتوانستم بر زبان بیاورم ، محو می شوند ...!
همين ...
ا...
منم میام..
کوه می رین بی من آبجی؟؟ تک روی نداشتیما..
همه خواهرا باهم می ریم..
حالا کجا بریم ؟
سلام دوست عزیز
خوشحال میشم در نظرسنجی بهترین آواتار شرکت کنین(سری 5)
مرسی
لینک:http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=108002&page=1
منم پیشه پدرم کار می کنم..
البته کارم هیچ ربطی به رشتم نداره ..
کارام چطور بود آبجی؟
مجسمه هامم دیدی؟ همش کاره خودمه ها..
یا ابو الفضل.....
چه رفاقتی بهم زدین شماها باهم!!!!!!
خدا به داد برسه...
نه آبجی..
یه عالمه دارم ایرانی و خارجی..
تنها چیزی که براش حاضرم پول بدم همین مجله و ژورناله..
خوشا به حالت خواهر..
من اتوکد فعلا" بلدم..
سایت دانشگاه خرابه کلاسه 3د مرتب کنسل می شه..
من کار می کنم ولی نه اون طورکه بشه گفت سرکار رفتن و حقوق داشتن..
یه شرکته که طراح می خواد ولی از بس نا امیدم تا الان نرفتم.. البته فکرکنم تا الان دیگه گرفتن یکی و
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=105621
اینم لینکه تاپیکه پتینه..
حاجی هم رفتن دیدن..
از بابته دوستی هم خیلی ممنون شرمنده کردین..
ممنون آبجی..
بله ماهم معماری هستیم ازنوع داخلی(دکوراسین)
تاپیکه پتینه مارو که دیدین؟
لینک بزارم؟
داداشم که هرچی بش می گم نمره ببینه..
زوق هنری نداره..
شما برو برام نظر بده..
به بقیه خواهراهم بگید..
خدایا! سپاس ...
سپاس تو را !
كه به هر انسانی
سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...
حقیقتِ تنهایی؛ تویی !
و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...
پس تنهایی ام را نیرو ببخش
زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد
با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...
تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...
آری؛
وقتی این تنهایی در تو و از توست
می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...
پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...
آری؛
نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...
پس بر من بتاب که
بی عشق تو،
بی نگاه تو،
بی تو ...
رو به غروب رهسپارم !
آری؛
مرا به طلوعی دیگر برسان ...
سپاس ...
helia
و علیکم الهای!
تقبل الله و الخیر العافیه!
صدای تیک تیک زمان
مرا با خود می برد
و تـــــورا مـــــــی آورد ...
همه حضـــــــور می شــــــــوی ...
انگار ثانیـــــــــــــه ها به رقص آمـــــــده اند
به آهنگ لـحظه هایی که می رونــد ...
ثانیه ها همیشه می روند
همیشه می گذرند
بی درنگ، بی معطـــــــلی !
انـــگار همیــــــــن دیروز بــــــــــــود
اما سالـــــــــی گذشــــت ...
انگار همـــــــــــــــین فرداســـــــت
که می دانیم، نمی مانیم ...
و می گذریم !
به عبور ثانیه ها حساس شو ، لحظه ها بشارت اند ...!
نرسيسحتما شرکت میکنم دوست من
آره امشب خیلی خوب بود این به واسطه شما آبجی جونم
خب هر وقت خواستید بیاین کویر
هر جا خواستید برید در خدمتیم
در مورد نسیم هستش
که وقتی حرکت میکنه دست نوازش بر سر همه میکشه
واسش فرق نمیکنه
گل باشی ، خار باشی ، آدم باشه ، حیوان باشی
نسیم دست نوازش خودش رو به سر همه میکشه
من تو این بیت دارم از نسیم سوال میپرسم
که وقتی دست نوازش بر سر خار میکشی با اینکه رنج میبری ( به خاطر اینکه وقتی به خار دست میزنی دستت خراش بر میداره ) ولی باز هم خنده از روی لبات نمیره و دست نوازش رو روی سرش میکشی
آخه الان بالا پشت بوم نسیم کویری میوزید
نماز و روزه ها قبول باشه انشالله
فعلا" خدانگهدار
شب به خیر.... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...