آره قبول دارم.

یاد یه چیزی افتادم:دی
یه بار خواستم آمپول بزنم فکر کنم دوم دبیرستان بودم:دی
3 تا آمپول باید زده میشد.
خلاصه منم آماده شدم واسه آمپول.
پرستاره اومد اولی رو زد..منم هیچی نگفتم.
دومی رو هم زد همونجا..درد گرفت ولی هیچی نگفتم.
دیدم دیگه لامسب میبینه هیچی نمیگم سومی رو هم داره میزنه همونجا.

منم نا خود آگاه پامو اوردم بالا،کفش هم پام بود،یعنی از جفت صورتش رد شد.

کفشم میخورد توو صورتش،ریختش عوض شده بود.

بهش گفتم خو چرا همه رو یه جا میزنی؟
گفت آخه فکر کردم بی حس شده... .
