قدیمی
با چشمهایم تجربه های غلیظ تاریکی
ای قدیمی ، ای از اول ، ای همیشه تازه از تو
جانشین سطر خالی ، واژه نهایی و نو
شاعر شب سوزی من ! فاعل فعل رسیدن
جمله ی :<< من با تو هستم ، تا رسیدن ، تا پریدن!>>
گر گر گرمای با تو ، شعله شعله سوز و سایه
سوژه ، واژه ، عطف رویا ،روشن ایه به ایه !
نیاز این شبی که باز بتونه افتابی بشه
به جز تو کی نفس داره یه حنجره داد بکشه !
لب نفس داره همیشه ! غلظت چشمان تو شب!
سر زده از سمت رویا ، مست هر جام لبالب!
سوژه سوژه تا نوشتن ، خط به خط از تو سرودن
ای نمایش نامه شعر << با تو بودن یا نبودن>>
اخرین دست از تبار دست های رو به رویا
روسری پوش ستاره ، ای زن بی ما و اما !
نیاز این شبیی که باز بتونه افتابی بشه
به جز تو کی نفس داره یه حنجره داد بکشه !