رجایی اشکان
پسندها
15,548

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هزار فروردین هم که از راه برسد

    زمستان من تمام ناشدنی است

    سبزه

    گل

    و تمام روز های زیبا

    با تو کوچ کردند

    مگر بی تو

    فصلی هم بهار می شود!!
    در جوخه‌های اعدام

    پس از شنیدن فرمان "آتش!"

    سربازی زود تر از همه شلیک می کند

    سربازی دیرتر

    و دیگر سربازها، در میان این دو



    قسم به مکث!

    به اختلاف زمانی میان دو شلیک

    ما همه سربازیم

    آن که زودتر ماشه می چکاند

    جلاد

    آن که دیرتر شلیک می کند

    عاشق

    و مابقی ماموریم

    گاهی اما یکی

    اسلحه‌اش را

    به سمت دهانی نشانه می رود

    که فرمان آتش داده است

    اوست که تنهاست...
    راه کج بود نشد تا به ديارم برسم
    فال من خوب نيامد که به يارم برسم
    بي‌قراري رسيدن رمق از پایم برد
    نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم
    شهرياري پر از اندوه ثریا هستم
    شايد آخر سر پيري به نگارم برسم
    استخوان سوز سياهي زمستان شده‌ام
    بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم
    عشق هرروز دلم را به کناري مي‌برد
    عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم
    مرگ دل‌بستگي آخر دنياي من است
    مي‌روم شايد روزي به مزارم برسم
    شهريار
    خواهش میکنم ... لطف و زیباییش با وجود شما خیلی بیشتر میشه

    خیلی ممنونم بابت محبتاتون:gol::gol:
    ﺩﺭﺩ " ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﯾﺪ

    ﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﺸﻪ، ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ

    ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﮐﻪ، ﺑﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻥ

    ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ

    ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ،

    ﺑﻌﻀﯿﺎ ﮐﺸﯿﺪﻥ،

    ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ

    ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺪﻥ ...

    ﻫﻤﯿﻨﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﻟﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،

    ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰنن و میگن"ﺧﻮﺑﻢ " ، " ﺧﻮﺑﯿﻢ " ...

    ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺑﻢ ...

    شما چطورید؟!!
    شایعه پیچیدگی زن ها
    تنها بهانه ای مردانه است...
    برای رفتن ها و ندیدن ها
    برای نفهمیدن ها و نخواستن ها
    وگرنه
    معمای هر زنی
    با آغوش حل می شود...
    زمستان می رود ...
    بهار می آید.....
    تنهایی می رود .....
    تنهایی می آید.................
    کاش تنهایی پرنده بود ....!
    گاهی به کوچ هم فکر می کرد.....

    ممنون از لطفتون...بسیاااار زیبا بود ................:redface:
    سکوت رساترین فریاد یک زن است
    وقتی شروع به نادیده گرفتن بکند
    میفهمد که واقعا صدمه دیده است
    فاسد بودن فقط به تن فروشی نیست

    گاهی وقت ها به فروختن خاطرات قدیمی به بهای بودن یک تازه وارد است!!!!!!!!
    مثل هر صبح

    آبدارچی اداره چهار لیوان پر می کند

    یکی را دوباره بر میگرداند به قوری

    مرگ باید همین باشد

    تا به غیابم عادت کنند

    لیوانم چند صبح

    پر و خالی خواهد شد...
    چه سخت است ،



    دلتنگ قاصدک بودن ...



    در جاده ای که در آن ،

    هیچ بادی نمی وزد ... !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا